قابل توجه آنانی که از مشرک خطاب کردن چادریهای متوهم ایرانی، بسی آزرده خاطر گشته و با وجود انتخاب حجاب برتر، صرفا، جهت تن دادن به انحصارطلبی همسران آلوده و زناکار خود یا پذیرش تایید از سوی قشری خاص، با آلودگان، پیوند زناشوئی بسته و به تکثیر نسلی فاسد و آزارگر دختران و زنان، می پردازند؛ حال آنکه حجاب یک عبادت محسوب گشته و رعایت آن برای راضی کردن همسر یا کسب تایید دیگران، شرک محسوب می شود:
زنان متوهم ایرانی - با توهم شدید پاکیزگی - به مردان و پسرانی، امکان حیات داده اند که با نگاههای دریده و ناپاک خود، به دختران و زنان به خیال خود، ' بدپوشش '، خطاب به آنها، می گویند: ' حجابت را رعایت کن. '
وقتی این دست از پسران و مردان ایرانی، صاحب مادرانی هستند که با وجود ازدواج با همسرانی ناپاک و زایش موجوداتی ناپاکتر از آنها، صرفا، با استناد به عقدنامه و پوشش چادری که برگزیده اند، چنان توهم پاکی ای سر تا پای وجودشان را فراگرفته که خود را مجاز به ارشاد مونثان به گفته خویش، ' بدپوشش '، می دانند، بار آمدن چنین چشم چرانها و زناکارانی با درجه ای بالاتر از توهم و از شدت آلودگی، در حال انفجار که در امر به معروف و نهی از منکر دختران و زنان، احساس مسئولیت شدیدتری دارند تا تطهیر نفس خویشتن ، جای هیچ تعجبی نیست.
نتیجه حجاب اجباری و تن دادن بدان، چیزی به جز، نسلی فاسد، احمق و تباه شده، نخواهد بود. انتخاب حجاب از آن روست که جنس زن بدینوسیله، از آلودگیها، محافظت گردد. برای زنی که حاضر به ازدواج با مردان چشم چران زناکار و پرورش نسلی فاسد از وی، می باشد، منطق و دلیلی نمی ماند؛ جز آنکه برگزیدن حجابش تنها، جهت نشان دادن سرسپردگی به حق انحصارطلبی مردان در قبال همسر خود یا کسب تایید قشری خاص، باشد.
انجام واجبات دینی - نماز، روزه، شرکت در جهاد، رعایت حجاب و ... - امریست میان بنده و معبود و ادای آنها جهت کسب رضایت غیر، عنوانی به جز ' شرک ' نخواهد داشت.