از عروسک بازی بانوان ایرانی تا خواب آلودگی ماموران انتظامی
یکی از وظایف کلانتریها برقراری حفظ و نظم و امنیت، مقابله با هر گونه ناامنی و اخلال نظم در حوزه استحفاظی و برخورد با اعمالی که موجب سلب آسایش عمومی و فردی می شود و نیز، شناسائی عوامل مخل نظم عمومی و فردی، افراد سابقه دار و بزهکاران حرفه ای و کنترل آنان می باشد.
مسئله ای که در حال حاضر، موجبات آزار دختران ایرانی بسیاری را فراهم آورده پدیده دیرین مزاحمین خیابانیست، به نحوی که تبدیل به مانع بزرگی در عملکرد اجتماعی و فردی ایشان، شده است. مزاحمین خیابانی صرفا پسران و مردان ایرانی را شامل نمی شود، بلکه زنان و متعاقب آنها دختران گرامیشان هم، به این جرم که کوچک انگاشته شده، مبتلاء هستند. این آزار و اذیتها در مناطق نسبتا متمدن تهران نیز، یافت می شود، چه برسد به نواحی عقب افتاده و بربر آن!
اختلالات و بیماریهای روحی، روانی و شخصیتی شدید در این افراد - با پیشرفت حداقلی چهار دهه - چنان شدید است که تمایزی میان ثواب و گناه، قائل نشده و گناه را عین ثواب می دانند. مادران، همسران، خواهران و دخترانی که وظیفه تربیتی بر دوششان، است نه تنها توجهی به این امر، نشان نداده، بلکه خود ایجاد و تشدیدکننده رفتارهای ضد دینی، فرهنگی و اجتماعی مردان و پسرانشان هستند.
متلک پرانی و آزارهای زبانی یکی از رفتارهای پرطرفدار و پرسابقه میان بانوان ایرانیست. کافیست با پدیده ای نوین، ولی معقول و بهنجاری برخورد کنند. آن وقت است که بدون توجه به امکان ایجاد شر و درگیری، دهان باز کرده و با پرده دری، شروع می کنند به توهین وتمسخر. حال تصور کنید چنین بانوی هنرمندی فرزند خردسالش را نیز، به همراه داشته باشد. چه بلائی که بر سر دین و آئین و روح و روان این طفل مظلوم، نمی آید!
زنان زمانی که کودکند با عروسکهایشان، سرگرمند. زمانی هم که به بلوغ جنسی، رسیده و توان باروری می یابند، نوزاد خود را با عروسک زمان بچگی، اشتباه گرفته و با غفلت فراوان - گوئی که خود کودک و نوزادشان عروسکیست که فقط باید تغذیه شده و مورد نوازش جسمی و عاطفی، قرار گیرد - به عروسک بازی خود، ادامه می دهند.
والدین بهتر است در عوض آموزش پرورش عروسک و صرفا پوشیدن نمادین چادر، دخترانشان را آراسته و مزین به تعالیم عمیق و درونی دینی، تربیتی و اخلاقی، نمایند. در غیر این صورت، تا ابد، خود را کودکانی فرض خواهند کرد که معصوم وار در حال عروسک بازی، هستند و نتیجه همین وضع اسفبار تربیتی ایست که شاهدیم.
نقش کلانتریها در این میان، اهمیت بالائی دارد. بارها شاهد مزاحمتهائی بوده ایم که مقابل چشمان ضابطان قضائی، صورت گرفته و با بی تفاوتی بحث برانگیز آنها، مواجه گشته ایم. گوئی حق دختران است که به جرم حضور در اجتماع، سزاوار این گونه رفتارها گردند. به واقع، فرماندهان ارشد نیروی انتظامی در پشت پرده، نیروهای خود را تحت چه تعالیمی، قرار می دهند که این گونه در رفتارهایشان، عیان می شود؟
وقتی رفتاری به صورت یکدست، توسط نیروهای پلیس، اجراء می شود، گمان نمی کنم صرفا مربوط به موارد خاصی، باشد که بتوان آن را با گزارش و شکایت، مرتفع کرد و پای مسئله ای در میان است.
- ۰۹ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۷:۵۲