باغ عدن

پیام های کوتاه

لعنت بر دهانی که بی پروا باز شود!

سه شنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۶:۳۱ ب.ظ

ایستگاه متروی امام خمینی (ره) جهت گرفتن موجودی کارت بانکی، منتظر ایستاده بودم. زن حدودا 35 ساله ای به همراه مادر شدیدا مکرمه سیاهپوشش، دو صندلی از صندلیهای مراسم جشنی را که به گمانم، به مناسبت ایام شعبانیه، در محل ایستگاه، در حال برگزاری بود اشغال کرده بودند. معطوف نگاههای حاکی از تعجب دو زن، شدم. من نیز، همانند طفلک معصومها، زل زدن به ایشان را در دستور کار، قرار دادم. سرانجام، زنی که دختر ایشان می نمود دهان باز کرده و طوری که به وضوح، به گوش می رسید، نتیجه معاینات خود را بازگو فرمودند: ' قیافه اش داد می زنه خرابه. وگرنه این طور لباس نمی پوشید. ' نگاهی به صورت پر از آرایش و شال قرمز جیغی که بر سر، نهاده و نیمی از زلفهای رنگ کرده و بورش، به بیرون ریخته بود انداخته و با ناراحتی آغشته با غیظ، گفتم: ' من از یک متری کسانی که شما با آنها، ازدواج می کنید، عبور نمی کنم. آن وقت، شما با همینها، خطبه خوانده و عمری، زیر یک سقف، زندگی می کنید. حال می گوئید من کثیفم و شما تمیز؟ ' زن رویش را برگردانده بود و نگاه نمی کرد. حتما می ترسید قیافه عفیفی که به خود، گرفته بود به هم بخورد. ادامه دادم: ' می خواهد بدهم شلاقش بزنند تا حرف دهانش را بفهمد. ' بعد، همانطور که داشتم دور می شدم گفتم: ' با آدم آلوده ای مثل خودت، ازدواج نکن که نتوانی جمعش کنی و حرصت را سر دخترها خالی کنی.' از قدیم، گفته اند: ' دیگران را با انگشت کثیف، نشان نده. '

  • ۹۶/۰۲/۱۲
  • بنده خدا
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.