مرد مشرک! رعایت حجاب اطاعت از فرمان خداست؛ نه کسب خشنودی تو! لطفا از مقام پروردگاری، کناره بگیر!
خداوند از روز اول خلقت بشر، آدم و حوا را با حجاب، خلق نمود. البته پوشش آنها حالت فیزیکی نداشت. آن دو پیش از آنکه فریب خورده و برای رسیدن به جاودانگی، از آن چه که منع شده بودند، تناول کنند، درکی از رابطه جنسی و علیرغم عریان بودنشان، فهمی از وضعیت خود، نداشتند. پس از نافرمانی از فرمان خداوند و عمل ممنوعه شان، بود که با آگاهی از عریانی خود، شرمسارانه شروع به پوشیدن خود، نمودند و خداوند نیز، در پاسخ به طمع آن دو در جاودانه ماندن با تکیه بر قدرت خویش و نه خداوند، نعمت جاودانگی را از آنها، سلب و با ترک و رها کردنشان به اختیار خود، شرط ورود دوباره آنها به بهشت و بهره مندی از لذت جاودانگی توام با لذائذ دائمی آن را در سربلند بیرون آمدن از آزمونهای الهی، قرار داد و چون رحمان بود و رحیم، فرصت جبران را بدیشان، عطاء نمود و اوقات اذان و نماز را تعیین فرمود تا بشر نیازمندی خود به قدرت خداوند را به خود و خداوند، اثبات کرده و تکیه گاه اول و آخرش را در جاودانگی، خداوند بداند و نه قدرت فردی. از همین روی، نماز اول وقت بر انسان، واجب گشت تا اولین گناه خود را که پایه تمام گناهان اوست و تلاش برای استقلال از خداوند و تکیه بر توان خود، بوده را جبران نماید.
همین نعمت جاودانگی از دست رفته است که بشر مرگ آگاه را به سمت برقراری روابط جنسی، کشانده و از آنجائی که همه هورمونهای استرس زای تولیدشده در موجودات زنده، به واسطه فرار از مرگ، ترشح می شوند، بشر مرگ گریز که خود را پیوسته به سمت نیستی، می بیند مدام دست و پا زده و نران در جستجوی جاودانگی، به دامان جانداران ماده، پناه برده و زنان نیز، به همین شکل. آن چه که مرد و زن را یکی پس از دیگری، به برقراری رابطه جنسی، راغب می سازد آرامشیست که پس از آن، به شکل موقت و زودگذر، تجربه می کنند و چون فریبنده و سرابی بیش نیست، مدتی از اثر ناپایدار آن، نمی گذرد که مجددا، ترس از مرگ بر آنها، مستولی گشته و همه چیز از نو، آغاز می شود؛ رابطه پشت رابطه.
خداوند حجاب را بر هر دو - چه زن و چه مرد - واجب فرمود تا جبران دانشی باشد که با خوردن میوه ممنوعه ' دانش و شناخت خوب و بد ' بدان، رسیده و متوجه عریانی خود گشته بودند تا همواره، خدا را در کنار خود، احساس نموده و راز جاودانگی را در عوض پیوستگی و اطاعت از پروردگار، در پیوند زن و مرد با یکدیگر، نبینند. سپس، حلال و حرام و زشت و نیک را تعیین کرد و زنان و مردان مومن را از ازدواج و همنشینی با افراد ناپاک، منع و ازدواج پاک و ناپاک را - بر اساس آیه 3 سوره ' نور ' - بر مومنان، حرام نمود.
حال این بر عهده بشر، است که رمز جاودانگی خود را - همچون زمان پیش از هبوط - در زندگی چند روزه دنیا و توان شخصی خویش، دیده و بقاء در آن را چنان پراهمیت بداند که اولویت زندگیش ازدواج و فرزندآوری باشد یا آنکه با جان و مال، در راه اثبات ایمان خود، جهاد کرده و به جاودانگی حقیقی، نائل آید. برای زنی دنیادوست، چه اهمیتی دارد آلودگی ناشی از همنشینی با شوهری چشم چران، زناکار، حرامخوار و ...؛ چرا که این گروه از زنان، مردانگی را صرفا، در غیرت مرد در حمایت از شریک جنسی خویش، می بینند؛ اینکه به هر نحوی که، شده - حتی غصب اموال غیر، قتل و هر عمل گناه آلود دیگری - معاش آنها را تامین نماید؟ و چه حلاوتی برای مرد، بالاتر از این که زن او را اختیاردار و ناجی خود، دانسته و همان حس مالکیتی را که منشاء سقوطش به زمین، بوده بیدار و تغذیه نماید؟
چرا مردان مایلند هر جائی که پروردگار امری را بر زنان، مقرر داشته تا سطح ایمان آنها را نسبت به خود، محک بزند، ورود کرده و کاری می کنند تا زنان هنگام عمل به دستورات الهی هم که شده، خشنودی مردان را در نظر داشته و نه اینکه جستجوگر حس اطاعت، خشوع و بندگیشان نسبت به حضرت حق، باشند؟ آیا اگر مرد زن را منشاء فتنه دانسته و قصد دارد به اجبار، او را وادار به پوششی خاص، نماید - به این بهانه که حجاب زن را مانع تزلزل و لغزش خویش می پندارد - خود مرد چه جایگاهی دارد؟ آیا غیر از فتنه ایست که میل به مالکیتش، او را به سمت گمراهی زن، کشانده و کاری می کند تا زن او را یگانه منجی و فریادرس خویش دانسته و تمام تلاشش اطاعت و جستجوی رضایت مرد باشد.
پس، ای مردی که با استناد به سخنان ' امام علی (ع) '، زن را فتنه معرفی کرده و از همین روی، محکوم به رعایت حجابش، می دانی! بدان که تو نیز، برای زن، فتنه ای و با تشویق و ترغیب او به شریک گرفتنت با خداوند و ارضاء حس مالکیت تو، مسببات گمراهی ایشان را فراهم می سازی. رعایت حجاب رعایت فرمان الهیست و نه کسب خشنودی تو. لطفا از مقام خدائی کردن، کناره بگیر؛ چرا که مایل نیستم در پیروی از دستورات حق، رد پای مشرکی چون تو را مشاهده کنم.
اکیدا، توصیه می کنم به پیروی از فرامین خدا درباره خودت، مشغول باشی و به بهانه حفظ دین نداشته ات، از اشغال مقام پروردگاری در قلب، روح و جان زن، دست برداشته و بیش از پیش، گمراهش نسازی. در عوض خدائی کردن برای زن، کمی هم، تمرین بندگی کن.
- ۹۶/۰۷/۱۱