بانوی ایرانی! آیا باز هم، مایلی خواهران دیر را به سوی خویش، فراخوانی؟
جامعه ایران اجتماعیست از عده قلیلی زن و مرد و دختر و پسر فرهیخته که میان انبوهی از گرگ و کفتار درنده - از هر دو جنس - محصور گشته اند؛ جامعه ای که وظیفه سر و سامان دادن به آن، بر عهده نیروی مقتدر انتظامیست؛ مقتدر از آن جهت که لبریز و مالامال از هر آن چه که برای سرکوب کردن جماعت حقیقتا وحشی ایرانی، نیاز است بوده؛ حال آنکه ذره ای از آن را جهت نظم بخشیدن به شکلی مطلوب جامعه فرهیخته و نه وحشی و ناآرام آن، به کار نمی بندد.
دختر یا زنی را فرض کنید که به اجبار، باید به تنهائی، ساعاتی را خارج از خانه، بگذراند و همانند سایر همجنسان خویش، قادر به پذیرش مشایعت فردی از جنس مخالف، نیست؛ فرض می کنیم به دلیل پرهیز جنسی. همه راهبه ها که امکان سکونت در مکانهای مقدس را ندارند - این جا ایران است. ناگزیر باید میان انبوهی از آلودگان متوهم که در پندار، خویشتن را پرهیزگار شمرده و تمامی ذهنشان معطوف امر به ' منکر 'یست که به اشتباه، ' معروف 'ش می دانند، وول بخوری؛ بانوانی راهبه نما که با تمسخر راهبه های حقیقی ساکن در دیرها و حماقت بار خواندن روش زندگی ایشان، از سوئی، آنها را به پیروی از خود و ترک انحراف فراخوانده و از سوئی دیگر، دختران و زنانی با پوششی مخالف خود را با انواع فحشها یا عیبجوئیها، اندرزباران می نمایند؛ حال آنکه نهایت پاکیزگی ایشان پوششی مشکیست که استفاده از آن رنگ نیز، برخلاف آموزه های دینیشان، است.
اگر پاکی از آن شما، بوده و راهبه ها از آن، بی بهره اند، چگونه است که این موجودات چشم دریده زناپیشه که طبق ' کتاب مقدس عهد جدید '، هر کس چشم چرانی کند در دل، با او، زناء کرده است. '، در رحم شما، پرورش یافته و با لطف و مهر بی دریغتان، پا به دنیای وجود، می گذارند؟ لابد این بطن پرعطوفت خواهران دیر بوده که چنین آلودگیهائی را به بار آورده است و ناگزیر ایشانند که باید به شیوه شما، گرویده و جامعه را بیش از این، دچار کثافات ننمایند!
آن چه که از برادران نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران، انتظار می رود آن چنان برخورد قاطعانه ایست که با لرزه انداختن، بر اندام کفتارهای زاده این بانوان پر از توهم پاکی، فکر دوباره هر گونه دست اندازی و تعرض کلامی یا بدنی را به ساحت دختران پاکی که امکان اغماض از گناه ازدواج و همنشینی با ناپاکان را نداشته و بناچار، باید ایام زندگی را در تجرد و بی همراه، سپری نمایند، از ایشان، دور سازد؛ نه آنکه با برخورد مسامحه آمیز، ایجادکننده این گمان در آنها، باشد که: ' ابتدایش، کمی اخم از جانب افسر و در آخر نیز، با لبخند تمسخرآمیز وی، کار تمام است. ' درست نیست چنین بانوان ناپاک و زادگان آلوده همچون خودشان، به بهانه امر به معروف و نهی از منکر، خشم خود را از ولنگاری و بی ثباتی اخلاقی خویش، بر دختران نگونبخت جامعه، فرافکنی کرده و با دهان بدون افسار، به اتهام زنی به دخترانی با پوشش مخالف خود، پرداخته و بی محابا، ایشان را ' فاحشه ' خطاب نمایند؛ که هر کلمه ای آغشته به سخنانی تا این حد ناروا، از سوی آنها، بار گناهی نیز، برای صادرکنندگان چنین مجوزهائی، به همراه خواهد داشت.
آیا زنان ایران، تا این حد، خود را بازیچه مردان نموده اند؟ تمامی افکاری که جنس مذکر در رابطه با جنس مخالف خود، داراست در ابتداء امر، برگرفته از بانوان زندگی خویش - مادران و خواهران - و سپس، همسران و دختران خود و در نهایت، سایر زنانیست که به نوعی، توانسته اند از ایشان، کام بگیرند. از بانوان ایرانی، عاجزانه تقاضا می کنم با ارزان فروختن خود به عشقهای حیوانی و تن دادن به پرورش عاشقانه میکروبهای موجود، منزلت زن را تا حد رافع نیازهای شهوانی و پست مرد، تنزل نداده و بدین ترتیب، دختران پاک را نیز، قربانی راحت طلبی و شهوترانی خویش، نسازند؛ هر چند، از زنانی که خود را الاغ سوارانی سوار بر گرده مردان، می بینند، بیش از این، توقعی نیست که از نگریسته شدن به چشم کالای پست جنسی، ابائی نداشته باشند.
بانوی ایرانی! آیا باز هم، مایلی خواهران دیر را به سوی خویش، فراخوانی؟
- ۹۶/۰۸/۰۹