بر خلاف تصور بسیاری، این مردان هستند که ' برده جنسی ' زنان بوده و چون زن از نظر جنسی، برآورده سازنده این نیازشان است، این قلاده توسط آنها، بر گردن مردها، آویخته شده که بیگاری کشیده و هزینه ها و سختیهای زندگی زن را متحمل گردند؛ اما از آنجائی که مردان مغرور بوده و مایلند همیشه - حتی در حالت ذلت کشف آلت تناسلی و شرمگاهشان بر زنان و حتی در هنگام خرحمالی، جهت راضی ساختن بانوان، به ادامه زندگی با ایشان و پرورش فرزندانشان در رحم که ضامن بقای آنهاست - سرافراز باشند در ظاهر، این طور، وانمود می شود که زنان دنباله رو، اسیر و وابسته به مردان، هستند؛ اما آیا این صحیح است؟
مردان همواره، تظاهر به احساس برتری، نسبت به جنس زن، می کنند؛ چرا که مایلند خویشتن را ' فاعل ' و زن را ' مفعول ' شمارند؛ ولی آیا این گفته درست است؟ خیر. این مردان هستند که هم، در اول و هم، در آخر کار، ' مفعول ' واقع می شوند. مگر نه اینکه مردان با نگاه به جنس زن، چنان حالتی در سیستم بدنشان، ایجاد می گردد که قادر به کنترلش، نبوده و تحت چنان فشاری، قرار می گیرند که به هر نحوی که شده، تلاش در رفع آن، می نمایند: متلک پرانی - نگاههای خیره و هوسبازانه - تلاش در ایجاد ارتباط با وی، با هر قیمتی؛ حتی اگر مجبور به بیگاری و خودفروشی، در شرکتها یا سازمانهای آلوده به فساد و گناه، باشند تا هزینه مورد رضایت آن زن را برآورده سازند یا وادار به پذیرش مهریه های چند صد میلیونی ای شوند که ارزششان با گذشت زمان، بیشتر و بیشتر می شود.
پس، در ابتداء، این مرد است که به دلیل حالت وحشتناکی که با دیدن زن یا حتی تصور کردنش، در وی، ایجاد می گردد، مورد سپوختن، قرار می گیرد. بعد از سقوط وی و کشف آلتش - حتی بدون اینکه آن را نمایان سازد؛ چرا که خود به خود، تحریک شده و از زیر لباس هم، وضعیت وخیم آن قابل مشاهده است - جهت انجام عمل مورد نظر، مجبور به کشف فیزیکی ارادی عورت خود، می گردد و این چه بد وضعیست، برای کسی که خود را ' انسان ' می نامد! به راستی، یک مرد حاضر است بدون پوشش شلوار و در حالیکه عورتش آشکار است، در خیابانها و در چشم انظار، حاضر شود؟ مسلما، افتضاح محض و بسیار خجالت آور است؛ اما یک زن او را مجبور به کشف عورت، می کند و در نهایت، باز، این مرد است که باید برای پرداخت هزینه های زندگی او و فرزندانش، به هزاران کار پر از دروغ، دغل و گناه، دست بزند و در واقع، از مقام انسانیت، عدول کرده و به ' خودفروشی '، بپردازد. بنابراین، به وضوح، می بینید که این مردان هستند که اول و آخر این بازی، نقش ' مفعول ' را بازی می کنند.
اگر غرور را کنار بگذارید، مطمئناً، بدان، معترف خواهید شد؛ ولی انسانها - چه مرد و چه زن - تمایل به زینت دادن کارهای زشت خود، دارند؛ زنانی که با ازدواج با همسرانی چشم چران و زناکار و پرورش پسرانی گناهکارتر در رحم، وجود خود و ایضاً، دنیا را به لجن، می کشند؛ اما با یک خطبه عقد و سه متر پارچه مشکی، سعی در به دست آوری دوباره عفت و معصومیت از دست رفته شان، می کنند و نام ' تنبلی '، ' تن پروری ' و ' حفظ لطافت و جذابیت جنسی خود را ' مقام ملکگی ' و یا ' پاکی از گناه کار بیرون از منزل ' - البته در نظر ایشان، ' گناه ' - عنوان می دارند و مردانی که با هر بار تحریک جنسی، به فضاحت ' کشف عورت ' در دیدگان جنس زن، می افتند و در نهایت، به ' بیگاری همراه با گناه '، جهت پرداخت هزینه های آن رابطه، روی می آورند؛ اما خود را ' فاعل ' معرفی کرده و ' سلطان دنیا ' می شناسند.
ای مرد خاک بر سر! تو با این دست از اعمال وقیحانه، می توانی در اوهامت، خود را ' سلطان ' تصور کنی؛ اما نه ' سلطان دنیای انسانها '؛ بلکه ' سلطان دنیای حیوانات ' که در آن، همسرت نیز، در توهّم ' ملکگی '، همراهیت می کند.
به یاد آر حالت ' آدم (ع) ' را هنگامی که با خوردن ' میوه ممنوعه '، عورتش آشکار و بسیار خجالت زده شد. چه شده که ' کشف عورت 'های پی در پی برای زنان، امروز، برایت، افتخار گشته است.
اینها همه نتیجه زندگی، همنشینی و رقابت با حیوانات این دنیاست. اکنون که این فرصت به تو و همسرت، داده شده تا روی زمین، خود را برای رشد روحی و معنوی و پذیرش ورود به بهشتی که از آن، رانده شده اید، آماده سازید، در عوض، با حیوانات دیگر جنگل، به رقابت در بقاء در آن، می پردازید.
خدا شفایتان دهد که حرص ماندن در این دنیا، شما دو جنس را از مقام بلند انسانیت، به پستی زندگی حیوانی، کشانده و در عوض یاری رساندن به یکدیگر، جهت رشد معنوی - که شرط ورود به ' بهشت '، است - به یکدیگر، خیانت کرده و به طور مداوم، با ایجاد ارتباط زناشوئی و بعد، قطع آن، همدیگر را به فضاحت، می کشید! بدبختی این جاست که با این همه فضاحات به بار آورده، در ' توهم پاکی ' نیز، به سر می برید!