باغ عدن

پیام های کوتاه

تنها ' انسان مشرک '، از ' شرک ' اطاعت می کند!

يكشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۸:۴۲ ب.ظ

خداوند در آیه ۱۴ و ۱۵ سوره ' لقمان '، می فرماید: ' ما به هر انسانی، سفارش کردیم که در حق پدر و مادر خود، نیکی کن؛ بخصوص مادر که چون بار حمل فرزند برداشته و تا مدت دو سال که طفل را از شیر، باز گرفته، بر رنج و ناتوانیش، افزوده است و شکر من و شکر پدر و مادرت بجای آور که بازگشت به سوی من، خواهد بود. 

و اگر پدر و مادر تو را بر شرک به خدا که آن را به حق، نمی دانی وادار کنند، در این صورت، دیگر، آنها را اطاعت مکن و لیک در دنیا، با آنها، به حسن خلق، مصاحبت کن و از راه آن کس که به درگاه من، رجوع و انابه‌اش بسیار است، پیروی کن که رجوع شما به سوی من، است و من شما را به پاداش اعمالتان، آگاه خواهم ساخت. '

آیا پیروی از این آیه شریفه و گردن نهادن به دستورات خداوند، واجب است یا گوش به فرمان نماینده جیب ۱ درصد جمعیت دنیا؛ ' علی مطهری '، باشیم که در واکنش به حمله مامور زن گشت ارشاد به دختر هموطن و همنوع نگونبخت ما، می فرماید: ' وقتی پلیس دستور می‌دهد - درست یا غلط - شهروند باید اطاعت کند؛ نه اینکه با توهین، مقاومت کرده و احیانا، حمله‌ ور شود. '؟

وقتی دخالت در امور عبادی مردم؛ از جمله، نماز، روزه، حج، حجاب و ...، و وادار نمودنشان به انجام آنها، از یک سو و پذیرش امر ایشان و ادای عبادات مخصوص خداوند در جهت رضایت غیر خدا، از سوئی دیگر، ' شرک ' به شمار می آید، آیا وضع قانون درباره حجاب و اجبار بندگان خدا به رعایت آن، از یک طرف و سر نهادن به امر ایشان، از جانب مردم، از طرفی دیگر، ' شرک ' به حساب نمی آید؟

زمانی که پروردگار - یگانه مالک هستی - امر به عدم اطاعت از والدین، در صورت ترغیب فرزندان به ' شرک ' را صادر نموده، ' نماینده شیطان ' چه می گوید که امر به ' شرک '، می کند؟

  • ۰۲ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۰:۴۲
  • بنده خدا

مردان عقب افتاده و عصر حجری ایرانی که از عفت و طهارت واقعی، تنها چیزی که به دختران خود، آموزش می دهند بهره گیری از متراژ هر چه بیشتر پارچه مشکیست تلاش می کنند با این کار، خود و دخترانشان را یاری رسانند تا در اختفاء کامل و در پس آن حجم پارچه، آلودگیهای باطنی ناشی از ازدواج و همنشینی با همسران آلوده شان را توهم به پاکی، نموده و تا پایان عمر کثیف خود، بدون ذره ای عذاب وجدان، به همخوابگی با شوهران کثیف و زایش فرزندان متعفن، ادامه دهند.

تنها هنر این دست پدران، پرورش فاحشگانیست که توانائی آمیختگی با همسرانی آلوده را داشته و در عوض همخوابگی با آنها و تامین نیازهای جنسی ایشان، به دریافت نفقه و مهریه، دل خوش داشته و همه اعمالشان را پاک و پاکیزه محسوب کنند. آیا همنشینی و همسری با شوهری زناکار، عین زنا نیست؟ شاید این آیه شریفه ' قرآن کریم ' در بیرون آمدنتان از توهم، یاریتان دهد: ' مرد زناکار جز با زن زناکار، نکاح نمی‌کند و زن زناکار هم، جز با مرد زناکار، نکاح نخواهد کرد و این کار بر مومنان، حرام است. ' ( آیه ۳ سوره ' نور ' )

علاوه بر ' قرآن مجید '، کتاب آسمانی ' انجیل ' نیز، تنها دلیل حلال بودن طلاق را ' زناکار بودن همسر ' عنوان می کند؛ یعنی همان کتابی که طلاق را حرام می داند در صورت زناکار بودن همسر، توصیه به جدائی، نموده تا با این کار، از زناکار شدن خود شخص، جلوگیری کرده باشد.

امید که این آیات صریح و روشن الهی، جرقه بیداری دختران و زنان ایرانی را فراهم نموده و دل به کثرت زنان بی غیرت و بی وجدان ایرانی و تایید شوهران، پدران، برادران و مردان ایرانی، خوش ندارند و بدانند اگر این مردان این بی شرفی و بی غیرتی در زنان را می پسندند، از سوئی، به جهت راحتی خود در سهل الوصول نمودن زنان، بوده و از سوئی دیگر، برای آن، است تا بدون احساس ذلت و خواری، دختران دست پرورده شان را در عوض زنده به گور، کردن، به دست مردان کثیف سرزمینشان، داده و کوچکترین احساس شرم و گناه به خود، راه ندهند؛ چرا که همان گونه که خود این پدران و پس از آنها، شوهرانشان بار مالی و زندگی این دختران و زنان را بر دوش، کشیده اند، قرار است بار گناهان همنشینی با همسران زناپیشه و حرامخوار و زایش فرزندانی آلوده تر از ایشان را نیز، در قیامت، بر عهده گیرند.

اما طبق کدام آیه شریفه، زنان این گونه، بی غیرتی پیشه کرده اند، باید از پدران و نیز، دخترانشان، پرسید.

  • ۰۲ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۹:۳۲
  • بنده خدا

اخیرا، عده ای از مردان و پسران در خیابانها، در مجاورت ایستگاههای بی آر تی و ...، ایستاده و یا - بهتر بگوئیم - کمین می کنند و در صورت مشاهده دختران و زنانی با پوششی که به نظر عده ای متحجر، ' خلاف هنجار ' نامیده می شود - حال آنکه مدت بسیاریست ' هنجار و موافق عرف و عادت ' محسوب می شود - آلت تناسلی خود را بیرون آورده و در معرض نمایش وی، قرار می دهند.

از آنجائی که این حرکات در مناطقی مشخص و به صورت دفعی، آغاز گشته اند، می توان آن را سازمان یافته و به همان اشخاصی، نسبت داد که با این نوع پوشش بانوان، مخالف هستند و با این ترفند، ایجاد حس ناامنی برای ایشان و مبارزه با آنها را جستجو می کنند.

جالب است طی چندین بار مراجعاتم به ' بازرسی شهرداری تهران '، جهت شکایت از حضور و مزاحمتهای ' باند دستفروشان و متکدیان مترو ' - سازمان یافته به دست خود عوامل ' شهرداری تهران ' - متوجه خروج ماشینهای مشکی رنگ ' یگان ویژه ' - یعنی همان ماشینهای حاضر در برخورد با معترضان دی ماه ۱۳۹۶ و همچنین، در سرکوب نمودن دراویش، در حادثه پاسداران - شدم که عده زیادی از ماموران مربوطه را با خود، حمل می کردند. علاوه بر آن، شنیده ها حاکی از این بود که در سرکوب کردن دراویش، از ماموران سد معبر ' شهرداری تهران ' نیز، استفاده شده بود.

ناگفته نماند در بسیاری از مناطقی که کارمندان ' شهرداری تهران ' حضور دارند، در مواجهه با اینجانب که پوششی مطابق سلیقه آلوده به شرک برخی فاسدان، نداشته و همواره، شالی سفید بر سر، دارم، بلافاصله، ماموران پلیس ' نیروی انتظامی ' در محل، حضور پیدا کرده و با نگاهها و حرکاتی زشت و بی شرمانه، سبب ایجاد مزاحمت، برای بنده، می شوند. چه بسا آزار و اذیتها، ایجاد ناامنی و زدن برچسبهائی دارای عواقب و مجازاتهائی سنگین - مثل ' فاحشه ' و ... - توسط ' باند سازمان یافته دستفروشان و متکدیان مترو ' که در حق دختران و زنان به خیال ایشان، ' بدپوشش ' مسافر، روا می دارند نیز، با سفارش همین اشخاص بالادستی و اجیرکننده، صورت گرفته باشد!

هنوز، مدتی از جوابهای سربالای ' شهرداری تهران ' در خصوص عدم توانائی سازمان مربوطه در جمع آوری و رفع مزاحمتهای دستفروشان و متکدیان خبیث مترو، نگذشته که با شماره همراهی که جهت تماس ضروری به ' شهرداری تهران '، ارائه کرده بودم، از طریق پیامک، با اینجانب، تماس گرفته و با معرفی خود به عنوان کارمند بانک حوالی ' پارک شهر ' که جهت اتصال کارت بانکی به حسابم، به صورتی گذری، بدانجا، مراجعه کرده بودم و اشاره به ' اندام لوند و زیبائی من ' - دقیقا، همان واژه ای که توسط ایشان، بیان شد - به اینجانب، پیشنهاد رابطه ... می دهند. این است نتیجه اعتماد و ارائه شماره تماس به کارمندان نمونه دولت. این است آن شان اجتماعی زن که حکومت در مواجهه با درخواست بانوان به داشتن حقوق و فرصت برابر با مردان‌، دستآویز قرار داده و می گویند: ' در شان زن، نیست که در مقام ' رجل سیاسی '، قرار گیرد یا پوششش آنی باشد که خود می پسندد یا همانند یک عمله و کارگر، سختی بکشد. '؟ آن وقت، کارمند استخدام می کنند تا بدین شکل، عفت و طهارت دختران و زنان تنها را هدف قرار دهند؟

شمائی که زنان را کالائی جنسی در جهت اهداف سرمایه گذاران غربی، می دانید! خود، برای بالا بردن مقام زن از ' کالای جنسی صرف بودن '، چه کرده و می کنید؟ آیا نگاه و دیدگاه شما به جنس زن، جنسیتی نبوده و سبب سوق دادن هر چه بیشتر آنان به سمت رفع مطامع جنسی مردان، نمی گردد؟

به فرمایش خانم ' معصومه ابتکار ' که سرانجام، تصمیم به شکستن سکوت، گرفته اند: ' ' قرآن کریم ' مسئله حجاب را با پوشش، شروع نکرده؛ بلکه با غض بصر مردان، شروع کرده است. چرا ما این مسئله را فقط با خانمها، مطرح می کنیم؛ آن هم، با برخوردهای سلیقه‌ ای؟ چرا سراغ آقایانی نمی رویم که در بسیاری موارد، کار را از حد، گذرانده‌اند و با ادبیاتی سخیف، نسبت به خانمها، صحبت می کنند؟ این ادبیات سخیف وهن زن است. چرا با اینها، برخورد نمی شود؟ چرا نسبت به رفتار آقایان، حساس نیستند؟ به طور مثال، متلک گفتن در جامعه. چرا نسبت به واکنشهائی که نسبت به حجاب، وجود دارد، در این موارد، هرگز، نشنیده‌ایم که واکنشی صورت گیرد؟ چرا در مورد عفت کلام، حرفی نمی زنیم؟ چرا از تحقیر و شوخیهای جنسیتی که شان انسانی فرد را زیر سوال می برد و روابط را در جامعه، دچار خدشه می کند، نمی‌گوئیم؟ بخشی از این موضوع، با تذکر دادن به انسان - اعم از مرد و زن - است و ' قرآن ' از مرد، شروع می کند. آیات ' قرآن ' در بحث نگاه، از مرد، شروع می کند. اگر ما از این منظر، به موضوع، نگاه کنیم، در اسلام، قرار نیست زن تحقیر شود و کنترل شود. '

  • ۰۲ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۸:۲۵
  • بنده خدا

سرانجام، پس از دو ماه و نیم مراجعات متعدد به ' بازرسی مترو ' و ' بازرسی شهرداری تهران ' و شکایت بابت حضور گسترده و همراه با آزار و اذیت و ناامنی دستفروشان مترو و عدم رسیدگی کارکنان مترو و پلیس آن به شکایتهای مسافران در برخورد با مزاحمتهای این باند خلافکار، سه شنبه ۲۱ فروردین ۹۷، آب پاکی توسط ' بازرسی مترو ' و متعاقب ایشان، ' بازرسی شهرداری تهران '، روی دستانم، ریخته شد و بازرس محترم مترو پس از ۲ ماه، پاسخ شفاهی مبنی بر وجود خلاء قانونی و عدم امکان جمع آوری آنها به شکلی قانونی و بعد از مدتها سر دواندن و وعده و وعید در ارائه پاسخ کتبی، جواب نامه اینجانب را صرفا، با ارسال یک ایمیل - بدون ثبت و دریافت شماره از دبیرخانه - به دست بازرس شهرداری تهران، رساند‌.

پاسخ این بود که: ' به دلیل وجود خلاء قانونی، امکان برخورد و جمع آوری دستفروشان میسر نمی باشد. ' البته همین جواب همان ابتدای امر - دو ماه و نیم پیش - به صورت شفاهی، به من، داده شده بود؛ اما علت اصرارم به ارائه پاسخ کتبی، اطمینان از هذیانگوئیهای ایشان بود؛ چرا که طبق ماده ۵۵ ' قانون شهرداریها '، ایجاد نظم و امنیت و رفع سد معبر و ...، در شهرها، بر عهده شهرداری، بوده و چاره کار درخواست همکاری از نیروی انتظامیست.

من که از غیرقانونی بودن و عدم صحت پاسخ، اطمینان داشتم و علت تعلل بازرس مترو در ارسال پاسخ نامه را موید همین مطلب، می دیدم، جهت اطمینان بیشتر از اینکه بازرس مترو تا چه حد، به گفته های خود، معتقد است، شماره نامه را از  بازرس شهرداری تهران، خواستار شدم؛ اما طبق گفته ایشان، نامه حاوی هیچ گونه شماره ای نبود. پرسیدم: ' چطور می شود نامه ای بفرستند و شماره نداشته باشد؟ '. خیلی راحت، جواب داد: ' ندارد، دیگر. ' گفتم: ' این نامه الان، ثبت شده است؟ در آینده، قرار نیست از سیستمتان، پاک شود؟ '. گفت: ' بله. ثبت شده. ' تشکر کرده و به دبیرخانه، رفتم؛ اما‌ جوابی دریافت و ثبت نشده بود. دوباره، به قسمت بازرسی، برگشتم؛ اما مامور حفاظت در را بسته بود و می گفت ساعت کاری به پایان رسیده است.

از دور، بازرس را دیده و پرسیدم: ' می گویند جوابی ثبت نشده است. قضیه چیست؟ '. همین طور که خنده ای می کرد، گفت: ' درستش کردم. ' با مراجعه به دبیرخانه، متوجه شدم این هم، سر کاری بوده است. با عجله، به سمت بازرسی، رفته و این بار، در را کاملا، بسته یافته و مامور حفاظت را دیدم که می گفت: ' امکانش نیست. فردا بیا. ' گفتم: ' همین جا، می ایستم تا خودشان بیایند، بیرون. ' بالاخره، تشریف فرما شده و در پاسخ پرسش من که: ' اگر جواب را فرستاده اند، پس، چگونه است که ثبت نشده و شماره ندارد؟ '، گفتند: ' ندارد، دیگر. ' پرسیدم: ' با ایمیل، جواب را فرستاده اند؟ '. که فرمودند به ایمیل داخلی ایشان، ارسال کرده اند. من که از احمق فرض کردنم، خونم به جوش آمده بود گفتم: ' اگر بخواهم پیگیری کنم، ایمیل شما را باید بدهم؟ ' گفتند: ' نه. شماره نامه خودتان را بدهید؛ چون این نامه پیرو شماره نامه شما، آمده است. '

خیلی جالب بود که خانم همکار ایشان در همان قسمت بازرسی، از اینکه چرا اصرار به داشتن شماره نامه پاسخ، داشتم، تعجب کرده و می گفت: ' شما که حق پیگیری ندارید. شما که ذینفع نیستید. شماره نامه را می خواهید، برای چه؟ '. من هم، با لحنی تمسخرآمیز، پرسیدم: ' نمی توانم پیگیری کنم؟ ' و ایشان خیلی راحت، گفتند: ' نه. ' من نیز، با پوزخندی، به مزخرف گوئیهای وی، پاسخ دادم.

در نهایت، آن جا را ترک نموده و به منزل، بازگشتم. در مسیر، به تهدیدهای بازرس شهرداری تهران، فکر می کردم که بعد از آن همه مراجعه بی حاصل و بی اعتنائی ' بازرسی مترو ' به ارسال پاسخ نامه، به پایان وقت اداری، اشاره می کرد و می گفت: ' می خواهی بسپرم که دیگر، راهت ندهند؟ گفتم که برو و فردا، بیا. تقصیر ماست که هر نامه ای را قبول می کنیم. ' جالب بود که وقتی توضیح واژه ' خلاء قانونی ' را از ایشان، می خواستم، با ناراحتی، جواب دادند: ' مردم فکر می کنند ما از این دستفروشها، پولی گرفته و راهشان می دهیم و دلیل عدم برخوردمان با آنها نیز، همین است؛ اما قضیه این نیست‌. ما پیشتر از این، به نیروی انتظامی، ۳۰۰ میلیون تومان بابت مقابله با دستفروشان داخل قسمت کوچکی از خیابان، داده بودیم؛ اما کاری نکردند یا نتوانستند کنند. نمی شود جمعشان کرد‌. ضمنا، مردم به ماموران سد معبر، به چشم اراذل و اوباش، نگاه می کنند. حرف آخر اینکه ما نیرو نداریم. اگر تو می توانی به تنهائی، جلوی آنها را بگیری، من هم، به تنهائی، می توانم. '

شایان ذکر است ادعای پرداخت مبلغ فوق توسط ' شهرداری تهران '، به ' نیروی انتظامی '، مورد تایید بنده، نبوده و صرفا، نقل سخنان ایشان است.

  • ۳۰ فروردين ۹۷ ، ۲۲:۲۵
  • بنده خدا

چهارشنبه ۱۵ فروردین ۹۷، حوالی ساعت ۴ الی ۵ عصر، روی صندلی سکوی ' تجریش ' ایستگاه ' امام خمینی (ره) '، نشسته و منتظر آمدن قطار بودم که متوجه شدم چند زن دستفروش با دستهائی پر از لوازم آرایش، از قطار، پیاده شده و یکی از آنها که دستفروش پرسابقه مترو و منحصرا، فروشنده ریمل بود، پس از نگاهی گذرا - اما آشنا - به همراه دو تن دیگر از همکارانش، به سمت صندلیهای روی سکو، آمده و تا آمدن قطار بعدی، همان جا، باقی ماندند.

با آمدن قطار و سوار شدن من، آنها هم، از در مجاور، وارد شده و پس از تبلیغ کوتاه اجناسشان، به سمت جائی که ایستاده بودم، آمدند. بعد، روبروی من، متوقف شده و دو تای آنها که تازه وارد بودند شروع به ورانداز کردن و نشان دادن من، به دستفروش پرسابقه، نمودند که او هم، بلافاصله و بدون رو دربایستی، رو به آن دو، گفت: ' این همیشه، همین طور هست. همیشه. ' من که از حرکات زشت، توهین آمیز و ناامن کننده آنها، ناراحت شده بودم با ناراحتی، گفتم: ' لباسهای من مزاحم شماست؟ '. آنها که جا خورده بودند - چرا که تا به حال، رفتارهای زشتشان را بی جواب، گذاشته بودم‌ - طوری رفتار می‌کردند که گوئی شخصی توهم زده روبرویشان، ایستاده و خود را متعجب نشان می دادند. با همان ناراحتی، ادامه دادم: ' ما این جا، مسافریم. شما دارید دستفروشی می کنید و جای ما را تنگ کرده اید. مزاحم هم، می شوید؟ '.

به ایستگاه ' دروازه دولت ' رسیدیم و در حال پیاده شدن، بودیم که مجددا، رفتارهای انکارآمیزشان را ادامه دادند. گفتم: ' باند هستید، دیگر. جمع می شوید، دور هم و مردم را تنها گیر آورده و اذیت می کنید. ' دستفروش پرسابقه جواب داد: ' ما باند هستیم ها. دخترها را می دزدیم و صادرشان می کنیم، به خارج از کشور. مواظب خودت باش. ' گفتم: ' هستید، دیگر. اگر نبودید که این کارها را نمی کردید. ' به چنان عصبانیتی، رسیده بود که با فریادی بلند، جمله اش را تکرار کرد: ' می دزدیمت و صادرت می کنیم ها. '

من که دهان به دهان گذاشتن با چنین بی سر و پاهائی را بی نتیجه، می دیدم به سمت پله های خروج، رفته و خود را به دفتر پلیس ایستگاه که جدیدا، کنار گیتها، ایجاد شده، رساندم و با لحنی معترضانه، از پلیس مستقر، پرسیدم: ' دستفروشی آزاد شده است؟ '. با نگاهی به دستفروشانی که خندان و دسته جمعی، در حال گذر، بودند، گفت: ' نمی دانم. عید تمام شده و دوباره، آمده اند ریخته اند، این جا. ' گفتم: ' آخر، فقط، فروشندگیشان که نیست. ' و ماجرای پیش آمده را برایش، شرح دادم. ' با شنیدن‌حرفهایم، با لحنی آمیخته با شگفتی، گفت: ' یا ابوالفضل! '. دیگر، چیزی نگفته و آن جا را ترک کردم.

اما تصمیم گرفتم قبل از بازگشت به خانه، تماسی با ' پلیس امنیت '، گرفته و از وجود باند دستفروشان مونث و مذکری که در جای جای مترو، به سرک کشیدن در زندگی خصوصی دختران و زنان، جمع کردن اطلاعات آنها و به دام انداختنشان در باندهای فساد و فحشاء، مشغولند، آگاهشان کنم تا شاید اقدامی مقتضی صورت گیرد.

  • ۲۵ فروردين ۹۷ ، ۰۶:۲۸
  • بنده خدا