بانوان مقدس ایرانی! لطفا به تعداد ' سگهای خیابان انقلاب "، نیفزائید! امنیت ما دختران مختل گشته است!

زن کثیفی که نمی توانی افسار فرزند پسرت را گرفته و کنترل کنی! وقتی خود را مجاز به ازدواج و قرار دادن رحمت در اختیار مردان آلوده،‌ دانسته و نفقه و مهریه های سنگین را بابت اجاره دادن رحمت، حق خویش می دانی، گوشه چشمی هم به دخترانی داشته باش که همچون تو، به آن درجه از گرگی، دست نیافته اند که در قبال مبالغ هنگفت، خود را واداده و با هیولاهای زاده زنان دیگر، ازدواج کنند تا تنها نمانند.

مطمئنا، چشم انتظار روز ولادت دختر پاک و معصوم‌ پیامبر گرامی اسلام (ص) که به گفته ایشان، اگر ' حضرت علی (ع) ' نبود، تا ابد، با کسی، ازدواج نمی کرد؛ چرا که هم کفوی نداشت،‌ هستی؟ شرمت نمی شود با چنین پلیدیهائی که میان دختران و زنان ایرانی، وارد نموده ای که لحظه ای از دست زایشهای کثیفت، لحظه ای رنگ آسایش را به خود، نمی بینند، چنین روز مقدسی را در توهم قداست و پاکیزگی، غوطه می زنی؟

سر پل صراط، معنای قداست را خواهی فهمید. فعلا، دلت را به زائیدنها و قداست ناشی از آن، خوش کن و در این توهم، دختران راهبه را به سخره، گرفته و منحرف بخوان. باشد که ساعت قیامت و پاسخگوئی فرارسد!

وقتی ' نیروی انتظامی ' در به قلاده کشیدن این ' سگهای خیابان انقلاب '، مسئولیتی را احساس نمی کند، حداقل، شما مراعات کرده و رحم خود را از وجود سگان، پاک نگاه دارید.

بی تفاوتیهای ' نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران ' در قبال ' سگهای خیابان انقلاب '، مثال زدنیست!

جای بسی تعجب است ' نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران ' با دیدن دختری با شال سفید - مشهور به ' دختران خیابان انقلاب ' - به چنان تن لرزه ای، گرفتار می آید که با گروهی شامل چندین افسر پلیس مرد تنومند و درشت هیکل، در صحنه جرم، حاضر می شود تا امنیت کشور مختل نگردد؛ اما سالهاست ' سگهای خیابان انقلاب ' در خیابانها، جولان داده و انواع مزاحمتها را در حق ما دختران و زنان، ایجاد می کنند؛ بدون آنکه ' نیروی انتظامی ' احساس کند امنیت نیمی از کشور، مختل شده و نیاز به حرکتیست.

این بی تفاوتیهای ' نیروی انتظامی ' در قبال ناامنیهای ما، هرگز، از خاطر، نخواهد رفت. یا رب!

وقتی یک بانوی حجاب برتری متوهم صاحب فرزند می شود!

قابل توجه آنانی که از مشرک خطاب کردن چادریهای متوهم ایرانی، بسی آزرده خاطر گشته و با وجود انتخاب حجاب برتر، صرفا، جهت تن دادن به انحصارطلبی همسران آلوده و زناکار خود یا پذیرش تایید از سوی قشری خاص، با آلودگان، پیوند زناشوئی بسته و به تکثیر نسلی فاسد و آزارگر دختران و زنان، می پردازند؛ حال آنکه حجاب یک عبادت محسوب گشته و رعایت آن برای راضی کردن همسر یا کسب تایید دیگران، شرک محسوب می شود: 

زنان متوهم ایرانی - با توهم شدید پاکیزگی - به مردان و پسرانی، امکان حیات داده اند که با نگاههای دریده و ناپاک خود، به دختران و زنان به خیال خود، ' بدپوشش '، خطاب به آنها، می گویند: ' حجابت را رعایت کن. '

وقتی این دست از پسران و مردان ایرانی، صاحب مادرانی هستند که با وجود ازدواج با همسرانی ناپاک و زایش موجوداتی ناپاکتر از آنها، صرفا، با استناد به عقدنامه و پوشش چادری که برگزیده اند، چنان توهم پاکی ای سر تا پای وجودشان را فراگرفته که خود را مجاز به ارشاد مونثان به گفته خویش، ' بدپوشش '، می دانند، بار آمدن چنین چشم چرانها و زناکارانی با درجه ای بالاتر از توهم و از شدت آلودگی، در حال انفجار که در امر به معروف و نهی از منکر دختران و زنان، احساس مسئولیت شدیدتری دارند تا تطهیر نفس خویشتن ، جای هیچ تعجبی نیست.

نتیجه حجاب اجباری و تن دادن بدان، چیزی به جز، نسلی فاسد، احمق و تباه شده، نخواهد بود. انتخاب حجاب از آن روست که جنس زن بدینوسیله، از آلودگیها، محافظت گردد. برای زنی که حاضر به ازدواج با مردان چشم چران زناکار و پرورش نسلی فاسد از وی، می باشد، منطق و دلیلی نمی ماند؛ جز آنکه برگزیدن حجابش تنها، جهت نشان دادن سرسپردگی به حق انحصارطلبی مردان در قبال همسر خود یا کسب تایید قشری خاص، باشد.

انجام واجبات دینی - نماز، روزه، شرکت در جهاد، رعایت حجاب و ... - امریست میان بنده و معبود و ادای آنها جهت کسب رضایت غیر، عنوانی به جز ' شرک ' نخواهد داشت.

کدام واجبتر است: رعایت حجاب یا مشرک نبودن؟

خداوند انسان را پاک آفرید و پاکیزگی در درجه اول، حق خداوند است. این پروردگار بوده که از ابتداء خلقت بشر - زن و مرد - آنها را امر به پاکیزگی، نمود. اما بعدها، مردان این حس و غریزه انحصارطلبی را مقدم بر حق خداوند، دانسته و با به رنگ خود درآوردن تمامی عبادات زن، آنها را به گناه شرک که غایت آن چیزی جز جهنم، نخواهد بود، کشاندند و این گناهیست نابخشودنی.

پوشش مشکی اکنون، با آن همه اجبار - چه از ناحیه حکومت و چه از جانب همسر - دیگر، کارائی خود را به عنوان ابزار پاکیزگی، از دست داده و با رنگ و بوی شرکی که به خود، گرفته، اطاعت خالصانه از خداوند، محسوب نمی گردد. بیشتر، نشانه ایست از اطاعت از همسر و قبول حس انحصارطلبی وی و یا پذیرش قوانین ارگانی خاص.

پس، اگر سفید می پوشم، صرفا، از آن روست که با ' شرک '، مبارزه کرده باشم. کدام واجبتر است: رعایت حجاب یا مشرک نبودن؟ خداوند در آیه ۴۸ سوره ' نساء '، می فرماید: ' خداوند هرگز، شرک را نمی بخشد و پائینتر از آن را برای هر کس که بخواهد و شایسته بداند، می بخشد و کسی که برای خدا، شریکی قرار دهد گناه بزرگی مرتکب شده است. '

اندر حکایت ایرانیها؛ این قوم وحشی غیرمتمدن و با درجه بالائی از توهم پاکی!

نمی دانم مادران این مردان و پسران ایرانی چه لقمه ای به فرزندانشان، داده و آنها را در چه رحمی، پرورش داده اند که تا این حد، گرگ صفت و دزد بار آمده و با مشاهده دختر یا زنی تنها، بدون توجه به اینکه این دختر یا زن نامحرم بوده و یا حداقل از دیدگاهی غیرشرعی، غریبه محسوب شده و مشمول رعایت حریم خصوصی وی خواهند شد، کفتاروار در اطرافش، چرخ زده و با انجام حرکاتی غیرانسانی و غیرمتمدنانه، امنیت وی را مختل می سازند.

بخش جالبتر و مسخره تر مسئله پاسخ ' نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران ' به شاکی مونث، می باشد که به شکلی، یادآور جنگلهای بکر و دست نخورده دوران انسانهای اولیه، بوده و انسان را به یاد رابطه میان دو جنس نر و ماده در گونه های دیگر جانوری غیر انسان، می اندازد؛ جنگلی که رنگ هیچ دین و آئینی الهی را به خود، ندیده است و آن پاسخ این است: ' این بنده خدا چه کند، وقتی تو این گونه لباس می پوشی؟ '.

با این اوصاف، این کشورهای خارجی هستند که باید نگران تهاجم فرهنگی شما باشند؛ نه بالعکس.