باغ عدن

پیام های کوتاه

آقای عزیز! اول، مادرت را ارشاد کن!

شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۶، ۰۹:۰۷ ق.ظ

مطلب زیر توسط شخص محترمی با دارا بودن درجه بالائی از داعیه مذهبیت و هواداری از حجاب بانوان - آن هم، به شکل برترش - در کانال رسمی ایشان، درج شده است ( البته با کمی ویرایش؛ چرا که از به کارگیری الحان ناشایست و زننده، معذورم. ):

[ ' پوشش امری شخصیست یا اجتماعی؟! '

داخل اتوبوس، پیرمردی به دختری که کنارش نشسته بود، گفت: ' دخترم! این چه حجابیست که داری؟ همه موهایت بیرون است. ' دختر با پرروئی، گفت: ' تو نگاه نکن. ' بعد از چند دقیقه، پیرمرد کفشش را درآورد. بوی جوراب در فضا، پخش شد. دختر در حالیکه دماغش را گرفته بود، رو به پیرمرد: گفت: ' اه اه اه! این چه کاریست که می کنی؟ خفه مان کردی؟ '. پیرمرد با خونسردی، گفت: ' تو بو نکن. '

بله عزیزم! تمیزی بدن من و تمیزی لباس تو به بقیه هم، مربوط است. این یک موضوع اجتماعیست. پوشش (حجاب) امری اجتماعیست. برای اینکه به عنوان یک انسان و نه با جنسیت، در اجتماع، حضور داشته باشیم، حجاب آمد تا زن به اجتماع، بیاید؛ وگرنه درون خانه که حجاب لازم نیست. در صورت امکان، حداقل برای یک نفر، ارسال کنید و در نشر حقائق، سهیم شوید. ]

در پاسخ به ایشان، باید گفت توصیه بانوان به داشتن حجاب، از آن جهت است تا شناخته شده و از شر افرادی که در دلهایشان، مرض است، مصون بمانند. حال چه واهمه ای مردی را که مرضی در دل، نیست؟ حجاب اجباری نه تنها مشکل گشا نیست؛ بلکه تر و خشک را با هم، می سوزاند. بدین شکل، جائی برای شناخت و تفکیک عفیف از غیرعفیف، باقی نمانده و همین مردان بیماردل جهت شناخت زنان غیرعفیف و عرض تقاضا به محضر پاک ایشان، ناگزیر از آزمایش و خطا نسبت به عموم زنان، خواهند بود.

در کشور اسرائیل، مردان سنتی یهودی که پاک ماندن و به گناه نیفتادن، در نظرشان، امری پراهمیت جلوه می نماید بهره جستن از ' عینکهای تار ' را که از طریق تار کردن اجسام و افراد فراتر از چند متر، مانع چشم چرانی ناخواسته و وسوسه متعاقب آن می شود بر خود، هموار کرده اند. زمانی که شخص قادر است با متوسل شدن به چنین ترفندهائی، به هدف اصلی خود که جلوگیری از نگاههای پرهوس و ناخواسته بوده، دست یابد - بدون آنکه موجبات جنگ و نزاعهای بی مورد و محدود کردن اجباری دیگران را فراهم آورد - از چه روی است که به گزینش روش دوم، روی می آورد؟ آیا به این دلیل نیست که ذکر دائمی پروردگار و احساس حضور مستمر ایشان که موجب سر به زیری مداوم ایشان، بوده به جهت ضعف در ایمان، باری گران بر دوش تهی از ایمانشان خواهد بود؟

عمریست زنان این سرزمین مفتخر به استفاده از چادر، بوده و از این حیث، خود را در جایگاهی والاتر از همجنسان غیر هموطن یا هموطن غیرچادری خویش، می پندارند؛ ولی آن چه که در رحم پنهان در پشت پوشش چندلایه خود، پرورش داده و می دهند نشانی از پاکی و عفت واقعی، به همراه نداشته است. پس، می بینیم چاره پاک بودن و پاک ماندن ' حجاب اجباری ' نیست؛ بلکه پرورش صفت تقوا و پرهیزکاری در مردم، است.

از طرفی، توصیه به عدم ورود به جامعه، با جنسیت، تنها مختص به زنان، نبوده و مردان را نیز، شامل می گردد. اگر قرار به پرهیز از ورود مردان به جامعه، بدون به همراه داشتن جنسیت، بوده و در این باب، تقنینی هم، صورت پذیرد، اشخاصی که مامور نظارت بر اجرای قوانین فوق، خواهند شد به اجبار حکم صادره، نظارت بر امور ذیل، در دستور کارشان، قرار خواهد گرفت: سر به زیری مستمر و ذکر دائمی خدا تا مهار نفس سرکششان باشد - پرهیز از حجم دادن به صدا و انکرالاصواتی که خود، روشیست جهت تحریک و جذب جنس مخالف و مردان از طریق آزمایش و خطا، پی به این مسئله، برده اند - قناعت به یک لقمه نان خشک و اباء داشتن از حرص و آز جهت قدرت نمائی و جلب نظر هر چه بیشتر جنس ماده و ... .

برای مردی که سر به زیر نبوده و از همین روی، چشمانش شاهد تمام بدحجابیهاست، حقی جهت اظهار نظر  در رابطه با ' بدحجابی ' بانوان، باقی نمی ماند؛ چه رسد به آن کس که خود، با توسل به ترفندهای جذب جنس مخالف - جهت بقاء خویشتن - محرک بانوانی حتی عفیف می باشد. کدام یک از این اعمال، زیبنده و شایسته پیامبران و امامان بوده یا آنکه شخصا مبادرت به انجام آن، می کرده اند: پرورش اندام، استفاده از خالکوبی، صحبت کردن با لحنی بی بند و بار، خنده های خالی از عفت، بکارگیری آلات موسیقی و اشعار اشاعه دهنده سبکسری و به تصویرکشنده ارتباط جنسی و ...؟

توصیه من به مردان این چنینی که علیرغم آلودگیهائی که تک تک ذرات وجودیشان را فراگرفته، با امر دیگران به معروف و نهیشان از منکر، قصد فرافکنی و تسکین ناراحتیهای وجدانشان را دارند، این حدیث است که: ' اگر می خواهید زنانتان عفیف و پاکدامن بمانند، چشمانتان را از مشاهده زنان نامحرم، بازدارید. ' آقائی که امر به معروف و نهی از منکر، بخشیست از وظائف روزانه ات! اولین زنی که بعد از چشم گشودن به دنیا، همواره کنارت بوده و چنین موجود متعفنی را با کمال افتخار و بدون عذاب وجدان، پرورانده و اکنون، وارد اجتماع، نموده کیست؟ مادرت. اگر مایلی در جامعه برای همیشه، به روی آلودگی، بسته بماند، ابتداء از مادرت، بپرس: ' از چه روی، با کرم کثیفی چون پدرم، پیمان مستمر زندگی بستی و کرم کثیفی چون من را در وجودت، پرورانده و وارد اجتماع کردی؟ '. سپس، از خواهرت، سوال کن که: ' چگونه وجود موجود متعفنی همچون من را کنار خود، پذیرفته و با من، همسفره، همنشین و همصحبت شدی؟ ' و در نهایت، همسرت را مورد پرسش قرار بده که: ' به چه دلیل، با کرم متعفنی چون من، همپیمان گشته و حاضر به پروردن کرم کثیفی برخاسته از وجود ناپاکم، شدی؟ '. باور کن کسی که از وجود گرانقدر توی نوعی، منتفع می شود من و امثال من نیستیم؛ مادر، خواهر و همسر محترمتاست. تنها سهم ما از وجود تو، مزاحمتها و آزار و اذیتهای توست؛ ولی این ترس از زلزله های بعدیست که حرکات داعش گونه حاکمان را به سمت من نوعی، متمرکز ساخته و در تلاشند به جای مبارزه حقیقی با آلودگی و ایجاد امنیتی که قرار است در زمان حکومت آخرالزمانی، برای بانوان، اتفاق بیفتد که یک زن بتواند بدون مزاحمت و در کمال امنیت، در زمین، سفر کند، با ایجاد محیطی ناامن، زن را وابسته به مرد، نگاه می دارند تا برای حفظ بقاء خود هم که شده، بدون آنکه مردان خود، سختی سالم زندگی کردن را متحمل شوند، زنان را راضی به ازدواج و پرورش چنین نسل متعفنی نمایند. ناگفته نماند ایشان نیز، بهره ای از این جمعیت عظیم، برده و خواهند برد که در عوض اصلاح وضع موجود، سکوت پیشه کرده اند: سربازانی حافظ مرز و بوم که اگر داوطلب خدمت و شهادت هم، نباشند، استفاده از زور، کار خود را خواهد کرد.

  • ۲۴ تیر ۹۶ ، ۰۹:۰۷
  • بنده خدا

زنان ایرانی درباره عاقبت خود در آخرت، چگونه می اندیشند که به خود اجازه ناقص العقلی، بی ایمانی و بی غیرتی می دهند؟ اگر زن را با این، اوصاف خوانده اند، از جهت مزین شدنشان به آنها، به دست پروردگار، نیست؛ بلکه صرفا، توصیف احوالات ایشان می باشد - حالاتی که خود با اراده خویش، بذرش را در وجودشان، کاشته و پرورده اند. کدام یک از زنان برگزیده پروردگار، بی غیرت و کم عقل بوده و آن را مایه مباهات خود می دانستند؟

زن! اگر مردت بی غیرت، کم عقل و بی ایمان است از تنها ماندن، نترس که تنهائی آخرت شدیدتر است؛ روزی که نه همسر و فرزندان و نه مال و اموال فرد هیچ سودی برایش، نخواهند داشت. راضی بودن شوهر آلوده ات از تو، سبب غرگیت نشود. این خداوند است که رضایتش در آخرت، یاورت خواهد بود.

مسلما استاد باید یک سر و گردن از شاگردان خود، بالاتر باشد که شایستگی بر کرسی معلمی نشستن و اظهار فضل را بیابد. به واقع، زن ایرانی با متولد کردن نوگلان شکفته خود، چه گلی بر سر این مرز و بوم، زده که اکنون، در صدد اصلاح جهان و بانوانش، برآمده است؟ این همه غرور پیامد مقایسه خود با زنان خیابانیست؛ چرا که در خطبه خواندن و محرم شدن، از آنها، پیشی گرفته اند؛ ولی آیا با وجود پلیدیهائی که مردان این سرزمین بدان، دچارند - از چشم چرانی، متلک پرانی و زناکاری گرفته تا غصب و غارت کردن اموال غیر - در همنشینی با بدان و متعاقب آن، شریک شدن در اعمال پلید ایشان، تفاوتی با زنان خیابانی، خواهند داشت؟

همواره، قیاس خود با پائینتر از خود، سبب غرور، بوده است. زنان ایران با قرار دادن زنان مومنی چون ' حضرت مریم (س) ' و ' حضرت آسیه (س) ' - که ' قرآن کریم ' از آنها، به عنوان ' زنان مومن ' یاد نموده - در کفه دیگر ترازو، متوجه خواهند شد که تا پاکی و کسب مجوز ورود به بهشتی که آرزوی هر بنی آدمیست، چقدر فاصله دارند.

  • ۰۵ تیر ۹۶ ، ۲۲:۲۳
  • بنده خدا

اشغالگر! زمین ما را ترک کن!

دوشنبه, ۵ تیر ۱۳۹۶، ۱۱:۲۳ ق.ظ

تمایل بسیاری اینست که همزمان با ارتکاب به فساد، ژست دینداری را نیز، با خود، همراه داشته تا در صورت لزوم، همچون شتر مرغ، قدرت تغییر ماهیت خویش را دارا باشند. باید آشکارا گفت که این دست افراد، خود یک ' آمریکای بزرگ ' هستند و اول از همه، این خودشان هستند که نیاز به انقلابی در درون، دارند. کسی که نهایت انقلابی بودنش برمی گردد به حمایت زبانی صرف از نظام و تکرار طوطی وار ' مرگ بر آمریکا '، جزء ضالین بوده و میان طریقی که در آن، گام برمی دارد و نوشته روی پلاکاردش، هزارها فرسنگ فاصله است. با حلوا حلوا گفتن، دهانی شیرین نمی شود.

زمین خواری زمین خواریست؛ چه از سوی غارتگران اراضی ملی، صورت پذیرد و چه به دست غاصبان مستثنیات قانونی اشخاص، در نبود ایشان؛ کارمندانی که وقتی نوبت پاسخگوئی به گندکاریهایشان، فرا می رسد، با عیبجوئی از ظاهر و پوشش ارباب رجوعهای مونث، سدی برای حفاظت از خویشتن، فراهم می آورند و این جاست که مامور نیروی انتظامی بدون توجه به اصل ماجرا - زمین خواری - کروکی حادثه را به نفع کارمند دولت می کشد: ' خانم! خودت را بپوشان. ' جرم صورت گرفته: ' استفاده از شال سفید بلند به جای چادر مشکی بلند و نه زمین خواری کارمند محترم. '

به گمانم، شعار ' مرگ بر اشغالگر! ' این جا کارساز باشد. اشغالگر! زمین ما را ترک کن.

  • ۰۵ تیر ۹۶ ، ۱۱:۲۳
  • بنده خدا

دیروز، آخرین جمعه ماه رمضان و ' روز قدس ' بود. دو خانم حدودا 25 ساله که خارجی بودنشان کاملا هویدا بود - علیرغم داشتن پوشش به سبک زنان ایرانی - داخل واگن قطاری که به سمت تجریش، به پیش می رفت، کنار هم، ایستاده بودند. البته یک جای خالی وجود داشت؛ اما هیچ یک راضی نمی شدند یکی نشسته و دیگری رنج ایستادن سر پا را تحمل کند. پس از دقائقی که قطار به ایستگاه ' شهید بهشتی '، رسیده و اکثر مسافران واگن پیاده و صندلیها خالی شدند، هر دو خرسند از یافتن جا - به نحوی که اکنون، هر دو امکان نشستن را پیدا کرده بودند - به سمت صندلیهای خالی، خیز برداشتند. تقریبا نشیمنگاهشان به کف صندلی، رسیده بود که گروهی خانم حجاب برتری همراه با پلاکاردهای ' سرزمینهای اشغالی '، به سرعت، داخل واگن شده و بدون توجه به دو خانمی که در حال نشستن بودند، با خوشحالی وافر، به اشغال کردن صندلیهای ایشان، مبادرت نمودند. دو خارجی که از این حرکت، بسیار متعجب شده بودند به مکان اولیه خود، برگشته و مات و مبهوت به یکدیگر، مردم و آن ملت مجاهد، نگاه می کردند.

همانهائی که تا چند لحظه پیش،  شعارشان در حمایت از مظلوم، برای بیرون راندن غاصب از سرزمینهای اشغالی، گوش فلک را پر کرده بود، اکنون، خود ایجادکننده نقطه ای جغرافیائی به نام ' صندلیهای  اشغالی ' بودند و با پلاکاردهای حاوی پیامهای ' سرزمینهای اشغالی ' در حال اجراء نمایشی کمیک، می نمودند.

  • ۰۳ تیر ۹۶ ، ۱۹:۱۲
  • بنده خدا

در پاسخ به این پرسش که حکم دوچرخه سواری، موتورسواری و ... در مورد زنان بالغ، به چه صورت است، روی هم رفته، این گونه می شنویم: ' در صورتی که به گونه ای، نباشد که جلب نظر نامحرم شده، خطر یا مفسده ای در پی داشته یا احتمال رخ دادن گناهی برود، جایز است. '؛ اما آیا تاکنون، این سوال پرسیده شده که: ' عدم انجام اعمال فوق توسط دختران و بانوان، چه مفاسد و خطراتی به همراه خواهد داشت؟ '

آن چه که از گفتار بزرگان دین، دریافت می شود این است که انسان برای آنکه بتواند در نهایت قساوت قلب و بی شرمی، تن به هر گناهی، داده و خود را در این امر، محق نیز، بداند، باید ابتداء، شاهد آن چنان لئامت و دنائتی در خویشتن، باشد که از هیچ یک از کرده های خویش، ابائی نداشته باشد.

آن چه که سالهاست به نام دین، به خورد دختران این سرزمین، داده می شود القاء پستی و فطرت و ماهیت جنسی داشتن جنس زن است و اینکه زن قبل از آنکه انسان باشد، در رویاروئی با مرد، محکوم به کالای جنسی مرد دیده شدن، است. زنان نیز،  در به وجود آمدن این دیدگاه، بی تقصیر نبوده اند؛ چرا که آنان نیز، در نگاه اول، مرد را از منظر جنسیتی، می نگرند؛ الاغی بارکش، کسی که با بارور کردن ایشان، رافع رنج تنهائی و اختگیشان بوده و یاور آنها در حس توهم شیرین ملکگی، هستند. چه رویای شیرینی که هیچ زنی میلی به بیدار شدن و از دست دادنش را نخواهد داشت! حال زنی را که دارای نگاهی چنین لئیمانه به مرد، است چه خوف از دیده شدن به این شکل؟

دختری که به بهانه های مختلف، از پا گذاشتن به عرصه های حیاتی و اثرگذار زندگی، به دور نگاه داشته شده، مسلما به آن میزان پستی لازمه، دست یافته که برای جبران کمبودها و نقصهای وجودی خویش، به هر قیمتی، به دنبال نیمه گمشده توهمی خود، گشته و با بستن پیمانی شیطانی با هر موجودی که بتوان آن را ' نر ' نامید، هر نوع رذالت، فساد و مخاطرات دینی و اخلاقی را وارد زندگی خود، نماید. با نگریستن به مسئله، از این زاویه، متوجه خواهیم شد نهی و دوری دختران و بانوان از این دست فعالیتها - با این استدلال که موجب مفسده و خطر هم، برای ایشان و هم، برای جامعه، خواهد بود - نه تنها راه درمان یا پیشگیری از فساد، نمی باشد؛ بلکه منشاء پیدایش فساد به شکلی دگر و در جائی دگر، خواهد بود. بدین شکل، زن و مرد؛ هیچ یک، نه تنها کمکی به رشد روحی یکدیگر، نمی کنند؛ بلکه لحظه به لحظه همزیستیشان برابر خواهد بود با به ورطه هلاکت رساندن یکدگر؛ در حالیکه هر دو در نشئگی پادشاهی و ملکگی حاصل از همنشینی هم، به سر می برند.

  • ۲۹ خرداد ۹۶ ، ۱۱:۲۴
  • بنده خدا