باغ عدن

پیام های کوتاه

محکمتر بچسب؛ عفت و طهارت هدر نرود!

چهارشنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۶، ۰۸:۴۷ ب.ظ

دختری چادری به همراه مادرش که از نظر ظاهری، دنباله روی مادرش می نمود، دو تا از صندلیهای سکوی ' صادقیه ' ایستگاه ' ارم سبز ' را اشغال کرده بودند. من که تا قبل از مواجهه با این دو شخصیت عفیف، در ذهن، مشغول مرور دروسم، بودم - البته در انتهای سکو که خلوت و عاری از مزاحمت بیماردلان، بود - به محض اتمام آن، به سمت صندلیها، حرکت کردم. ناگفته نماند علیرغم تمسخر عده کثیر تروریستهای موجود، همچنان مدت زیادیست به استفاده از چتر، جهت ایجاد مانعی فیزیکی در مقابل آفتاب، مداومت داشته، دارم و خواهم داشت - تا کور شود هر آن که نتوان دید! از مقابل صندلیهای دو بانوی عفیف، عبور کرده بودم که صدای خنده راهبه نماها به گوشم، رسید. من که مشاهده این گونه حرکات غیرمتمدنانه از جانب عفیفه نماها و حتی بانوان ایرانی دیگر که طبق آمارها، صدر مصرف کنندگان لوازم آرایش را اشغال نموده و مدفون کردن پوستشان را زیر خروارها بتونه کاری با بهداشت پوست، اشتباه گرفته اند برایم، تکراری شده به سرعت، متوجه مقصود پاکشان شدم: ' امر به معروف و نهی از منکر، از طریق تمسخر سوژه مورد نظر. '

بلافاصله برگشته و قبل از پیشداوری، نگاهی به آن دو، انداختم. نگاهی خیره و شرور داشتند که بوی عفتی از آن، به مشام نمی رسید. مدام، نگاه کرده و می خندیدند. دیگر زمان امر به معروف من، فرا رسیده بود. رو به دختر عفیف، گفتم: ' چتر روی سر، گرفتن خنده دارد؟ ' بدون اینکه احساس دستپاچگی کند، با خنده ای وقیحانه که بسیاری وقتی کسی را تنها گیر آورده و حس شیر بودن بهشان، دست داده و از خود، بروز می دهند، جواب داد: ' ما اصلا به تو، نمی خندیم. ما اصلا با تو، کاری نداریم. ' توجه به واژه ' تو '، بسیار تامل برانگیز است. ایرانیها خیلی زود، دخترخاله و پسرخاله می شوند؛ حتی عفیفه ها. گفتم: ' پس، به چه، دارید می خندید، وقتی زل زده و به من، اشاره می کنید؟ '. دختر عفیف فرمودند: ' به خودت، شک داری؟ ' لحن و کلمات به کار برده از سوی ایشان، آشنا می نمود. بارها، وقتی جنس مذکری تصمیم به ایجاد مزاحمت، برای نوامیس مردم، گرفته و متعاقب آن، به دنبال راه گریزی، می گردد، به این روش ناجوانمردانه و شرورانه، پناه می برد.

در جواب بانوی مکرمه، عرض کردم: ' می دانی شبیه چه کسانی صحبت می کنی؟ پسرانی که مزاحم نوامیس مردم شده و در صورت اعتراض دختر یا زن، می گویند: ' من با تو نیستم. من در حال صحبت با گوشی، هستم. به خودت، شک داری؟ و ... . ' همین پسرها از شکم امثال شماها، بیرون می آیند که به این وضع، می افتند. ' با گستاخی هر چه بیشتر، گفت: ' برو بابا! اصلا به چتر تو، می خندیدیم. ' پاسخ دادم: ' به جای چادر سر کردن، رحمت را پاک نگاه دار. درونش، کرم پرورش نده. ' سپس، رو برگردانده و به راه خود، ادامه دادم تا نفس متعفنشان بیش از این، آلوده ام نسازد. باز هم، صدای خنده مادر بهشتی بلند شد.

درست مثل اینکه لباس روحانیت بپوشی و بدون در نظر گرفتن شان و منزلت آن، طوری رفتار کنی که گوئی - با پوزش از جامعه روحانیت - سیرک باز هستی. به واقع، علت صدور مجوز قانونی برای این دست زنان، که صرفا در جهت ظاهرسازی و فریب عموم مردم، به استفاده از این نوع پوشش، روی می آورند چیست؟ منشاء این حس مصونیتشان کجاست؟ برای پلیسی که به سوء استفاده از لباس و درجه اش، می پردازد، برخورد قانونی لحاظ شده است. شما بزهکاران که جای خود دارید؛ مگر آنکه اجراء قانون مسکوت مانده یا هر بی سر و پایی آمر به معروف و ناهی از منکر، شناخته شود!

  • ۰۴ مرداد ۹۶ ، ۲۰:۴۷
  • بنده خدا

در صدر اسلام، عمامه، عبا و قبا مختص دانشمندان دینی نبوده و مورد استفاده عموم جامعه، قرار می گرفته است؛ اما به تدریج، این لباس به عنوان علامت و نشانه‌ای برای دانشمندان اسلامی، به شمار آمد. امروزه، لباس روحانیت و طلبگی دارای نمود مشخصی در جامعه، بوده و شباهتهای بسیاری با لباس پیامبر و امامان دارد که مشاهده آن، انسان را به فضای آن زمان، خواهد برد. به علاوه اینکه پوشیدن آن توسط اشخاص عادی، ممنوع می باشد؛ بدین معنا که هیچ مردی بدون حائز شرایط لازم شدن جهت تلبس به آن - که رسیدن به دانش دینی و رعایت آداب اخلاقی و عملی کافیست - اجازه استفاده از آن را نخواهد داشت.

در باب استفاده بانوان از حجاب، آیاتی در ' قرآن کریم ' آمده که حکایت از نشانه و نماد بودن آن، دارد. در واقع، نمادی از پاکیست تا از طریق آن، مورد شناسائی افراد جامعه - به ویژه جنس مذکر - قرار گرفته و مورد آزار و اذیت مریضدلان، واقع نگردند. البته واژه ' بیماردل ' تنها، مختص مردان نبوده و زنان را نیز، شامل می شود. چه بسا بانوانی که درصد بالائی از مشغولیتهای ذهنی خود را به امور جنسی، اختصاص داده و با برخورد با هر موجود همجنسی، به فتح باب سخن در رابطه با دوستان مذکر، روابط زناشوئی، روشهای جدید آرایش اندام و مو جهت ایجاد جذابیت بیشتر- چه برای محرم و چه نامحرم - و شوخیهائی که هیچ تناسبی با جمع پاکیزه بانوان، ندارد می پردازند و آن چه که در تضاد با این اعمال، عیان است پوشش ظاهری این افراد می باشد که بدون آگاهی از خود واقعی ایشان، گمان اشتباه به راهبه بودنشان، می رود.

به واقع، آن چه که ' تدلیس ' نامیده و در حقوق ایران، جرم شناخته می شود در این حوزه نیز، صادق است. این دست از بانوان، تحت چه عنوان، به خود، اجازه استفاده از پوششی را می دهند که آن را هیچ سنخیتی با واقعیت وجودیشان، نیست؟ مگر نه آنست که بر اساس ' قرآن کریم '، حجاب وسیله شناخت پاک از ناپاک، است؟ بانوئی که هنوز، به آن درجه از ایمان، دست نیافته که ازدواج با زناکار و زایش زناکار در پیشگاه پاک الهی، لرزه بر اندامش، افکنده و او را از این گناه کبیره که طبق آیه شریفه ' قرآن ' که می فرماید: ' تنها زناکار با زناکار، ازدواج می کند و این بر مومنان، حرام است. '، معادل خود زناست، باز دارد چگونه به خویش، اجازه تدلیس و فریبکاری داده و خلاف آن چه که هست، می نماید؟

بانوی محترمه! اگر تو به تغییر لباس مبدلی که به درخواست و توصیه همسرت و جهت حفظ ناموسش - که خواسته هر مردیست؛ حتی مردان فاسد - به تن کرده ای، دست نزده و همچنان، به تدلیس و فریبکاری خود، ادامه دهی، ناگزیر - به دلیل خلاء قانونی در این باب - این جامعه مونثان پاک خواهد بود که جهت اعلام برائت، مجبور به تغییر پوشش، خواهد شد؛ حداقل از چادر مشکی مکروه به چادر سفید مورد پسند پروردگار؛ البته اگر شایستگیمان کفایت کند.

ای زنی که با زایش زانی و زانیه، جامعه را آلوده ساخته و موجبات آزار و اذیت دیگر دختران و زنان پاک را فراهم آورده ای! تو را چه نیاز به شناخته شدن؛ در حالیکه خود با عملت، هموارکننده بستر آن بوده ای؟ ای کاش روزی فرا رسد که حجاب - همچون لباس روحانیت - تقدس یافته و نوع آن برای هر یک از درجات ایمان، دسته بندی گردد تا ماهیت درونی اشخاص آشکار و از فریب هر چه بیشتر جامعه، جلوگیری به عمل آید و ایضا، اجراء دستور خداوند در ' قرآن ' که بهره جستن از حجاب، جهت شناخته شدن، است معلق نماند!

یا چنان باش که می نمائی یا چنان بنما که هستی.

  • ۰۱ مرداد ۹۶ ، ۲۲:۵۶
  • بنده خدا

حجاب از تنشان، درآورید تا رسوا شوند!

جمعه, ۳۰ تیر ۱۳۹۶، ۰۲:۵۲ ب.ظ

حجاب امریست که پروردگار بر مرد و زن، واجب فرموده و میزان و چگونگی رعایت آن به دانش و معرفت درونی اشخاص و گروهها، وابسته است. هر موجود مونثی بر اساس میزان و نوع عفت، روان و فعالیتهائی که به آن، اشتغال دارد، نوع پوشش مناسب خود را برمی گزیند. به همین جهت، اجبار افراد به استفاده از پوششی واحد و متحدالشکل، امکانپذیر نیست. برای نمونه، شیوه پوشش دختری باکره و تارک دنیا با زنی هر چند همسن و سال، نمی تواند یکسان باشد. بر اساس آیات قرآن، رعایت حجاب از سوی بانوان، از آن جهت است که توسط دیگران، شناخته شده و مورد آزار و اذیت مریضدلان، قرار نگیرند. حال تصور کنید بانوئی با پوشش حجاب برتر که عمری با مردی آلوده به انواع رذائل اخلاقی، همزیستی و با آلودگیهای فرزندان خویش - چه مونث و چه مذکر - سازگاری حاصل نموده است، چه تصویری از حجاب، در ذهن فرزند ذکور خود، بر جای می گذارد؟ مسلما پاسخ این است: ' زنها تنها، ظاهرسازی می کنند. پایش که بیفتد، از هر نجاستی، نجسترند. مادری که تنها افتخارش از مسلمان بودن، چادر سر کردن بوده و با هر گناه و جرمی از جانب من و پدرم ساخته - آن هم، تحت عنوان اسامی مقدس و پاکی به نام ' عشق ' - صرفا کارش نمایش پاکی بوده و مطمئنا برای بانوان دیگر هم، به همین شکل خواهد بود. ' زمانی هم که وارد اجتماع، گشته و از طریق آزمون و خطاء، متوجه می شود وضع دخترانی با پوشش برتر نیز، به همین شکل، است، دیگر شکی برایش، نمی ماند که چادر صرفا گونه ای استتار جهت تسهیل انجام فعالیتهای ناشایست و مجرمانه یا شراکت در انجام آنهاست و تنها انتظار زنان از مردان، فراهم آوردن و تامین معاش و محافظت از ایشان، می باشد. از همین روی، چه حرجیست بر مردی که برای اثبات مردانگی خود، کانال رسمی خود را با این مطالب، سرشار می سازد: به تصویر کشیدن شیری نر به همراه دختری در آغوش - روی تخت - و بیان جمله ای از دهان شیر: ' حجابت را حفظ کن تا مثل شیر، همیشه، پشتت باشم. ' ایشان از طریق رفتار مادر و ایضا سایر بانوان محجبه و مکرمه، به این دانش، دست یافته اند که انتظار جنس ماده از جنس نر، چیزی جز آلودگی، نبوده تا از طریق به خدمت گرفتن چنین موجودات کثیفی - در قالب شوهر و فرزند پسر - به هر آن چه که می خواهد، برسد؛ اما بانوی گرامی! بدان ارتکاب خود شخص به دزدی، رباء، زورگیری، تصرف اموال مردم، زنا و ...، هیچ تفاوتی با به استخدام درآوردن مرتکبان این جرائم یا به دنیا آوردن آنها، نخواهد داشت.

بیانات چند روز گذشته امام جمعه مشهد در گردهمایی بانوان فعال در عرصه ترویج فرهنگ عفاف و حجاب نیز، بیانگر این مطلب است که حجاب اجبارپذیر نیست. به گفته ' آیت‌الله علم‌الهدی '؛ امام جمعه مشهد: ' همانطور که بی حجابی با وجود فشارهای ' رضا خان '، اجبارپذیر نبود، حجاب بانوان نیز، در جامعه امروز، اجبار پذیر نیست. حجاب با اجبار، ممکن نیست. حجاب احساس هر خانمیست که نسبت به عفت باطنی خویش، از نگاههای زهرآلود مرد نامحرم، دارد. البته این پوشش در زنان مختلف، به واسطه عادتها و تربیت آنان، متفاوت است. یکی با چادر و دیگری با مانتو، حجاب را رعایت می کند. لذا محدود کردن بانوان در نوع و کیفیت حجاب، ممکن نیست و جواب نمی دهد و اصرار به این مسئله نیز، غلط است. ' حال اینکه چه اصراریست در کشوری مذهبی، بر خلاف آموزه های دین، قانونگذاری شده و به اجراء آن نیز، پرداخته شود، جای بحث دارد.

بهتر نیست به جای بهره جستن از ابزار زور و ارعاب، جهت اجبار افراد به استفاده از پوششی که هیچ سنخیتی با درونشان، ندارد، به شیوه ای کاملا برعکس، عمل کرد؛ بدین معنا که زنان و دختران فاسدی را که نه تنها،  پاک ماندن و پاک نگاه داشتن جامعه را نزدشان، اهمیتی نیست؛ بلکه همتی اعلی را نیز، در این مسیر - با بستن پیمان زناشوئی با این دست افراد و نسخه گرفتن و منتشر نمودنشان - به کار بسته اند شناسائی و با از تن، درآوردن حجابی که در همه ادیان، قداست خود را داشته و وسیله ایست برای تفکیک پاک از ناپاک، رسوایشان نمود؟ داشتن حجاب افتخاریست که بهره مندی از آن، نیازمند شایستگی و صلاحیت است. همانطور که استفاده از لباس روحانیت، توسط هر شخصی، مجاز نمی باشد، حق داشتن پوشش و حجاب نیز، باید محدود و مقید به نیل به شرایطی خاص، باشد تا زنان و دخترانی که مایل به رسیدن به چنین مقامی، هستند ارزش حجاب را دریافته و بدانند این مقام نیاز به پشتکاری فراتر از خواندن خطبه و مادر شدن، دارد؛ ولی آن چه که دستاورد دولت جمهوری اسلامی ما بوده چیزی جز این، است: حجاب متاع بی ارزش و پوچی شده که فاحشه ها نیز، از آن، بی نصیب نمانده و هر مرد فاسدی خواهان مزین بودن ظاهری همسرش به آن، است.

حجاب درجه دارد و برای هر درجه ای از ایمان، پوششی متفاوت نیاز است. مسلما پوشش دختر باکره ای که تصمیم به تجرد، دارد نیازمند تمایز از پوشش بانوئی با درجه ایمانی متفاوت، است؛ از آن جهت که باید مورد شناخت، قرار گیرد؛ ولی آن چه که در ایران، شاهدش هستیم دخترانی اند که قرار است روزی، برای حفظ ظاهری دین، به گزینش حجاب برتر پرداخته - آن هم، جهت حفظ رضایت مردی فاسد یا جامعه ای هر چند فاسدتر - و با هر کس و ناکسی، همپیمان شوند. بدین ترتیب، آیا جائی برای شناخت پاک از ناپاک، باقی می ماند؟

  • ۳۰ تیر ۹۶ ، ۱۴:۵۲
  • بنده خدا

' ببینم ستوان! ون گشت بالاست؟ '

سه شنبه, ۲۷ تیر ۱۳۹۶، ۰۸:۵۹ ق.ظ

می گویند: ' داخل خودرو حریم خصوصی محسوب نمی شود؛ چرا که هر آن چه وارد اجتماع، گردد از حوزه حریم شخصی، خارج و قوانین عمومی در مورد آن، صادق خواهد بود. '؛ اما زمانی که از بانوان مکرمه، پرسش می شود که: ' چه کرده اید که جانور دست پرورده و رها شده تان در جامعه، چنین بی پروا، اخلاقیات و قوانین را نقض کرده و به آزار و اذیت و مزاحمت برای نوامیس خانواده هائی که برای پرورش دختران عفیفشان، خون دلها خورده اند، می پردازد؟ '، با حاضرجوابی تامل برانگیزی، می گویند: ' سیاستهائی که داخل خانواده، توسط پدر و مادر، در پیش گرفته می شوند در حوزه حریم خصوصی، بوده و قابل تعقیب توسط هیچ شخص یا نهاد دولتی و غیردولتی، نمی باشد. '

درست است که جای قانونگذاری در این حوزه، تهی می نماید؛ لیکن از منظر شرع، پدر و مادر فرزندان نااهل و دین گریز در یکایک اعمال آنها، سهیم هستند. در تمامی ادیان، سفارشات بسیاری در باب روشها و ملاکهای انتخاب همسر، تاثیر لقمه های نامشروع بر تباهی و فساد نسلها و ...، شده است که در صورت توجه و رعایت آنها، نسل به جا مانده، آن چیزی که اکنون شاهدش هستیم نخواهد بود. به عبارتی دیگر، موجود به بار آمده از دو موجود مذکر و مونث، به روشنی، بیانگر روشهای متخذه زندگی آن دوست؛ اینکه آیا به رعایت حرمت روابط دو جنس، پایبند بوده یا به بهانه آشنائی پیش از ازدواج، حرام خدا را حلال کرده یا با یک ورد متزلزل، خود را از عذاب وجدان، رهائی بخشیده اند؟ ( تامل در رابطه با تاریخچه حیات یافتن صیغه محرمیتی که متمایز از ازدواج قطعیست، جالب خواهد بود. شاید بتوان شباهتی میان بستن پیمان بدین شکل و کارمزدهای بانکی ای که ربا نیستند، یافت. ) یا اینکه از چه راه، امرار معاش کرده و با چه لقمه هائی، به ادامه نسل، پرداخته اند و ...؟

بنابراین، می بینیم روابط مرد و زن داخل خانه، زمانی که فرزندی ناپاک و جامعه ستیز روانه زندگی جمعی، کرده اند، نباید جزء حریم خصوصی ایشان، قرار گیرد، از آن حیث که دختری که مورد تعرض فرزندان ذکور والدین مذکور، واقع می شود مورد حمایت قانون، قرار نمی گیرد؛ تنها به این جرم که: ' حجابت برتر نیست. ' عدالت نیست دختری که دست هیچ ناپاکی لمسش نکرده و قرار هم، نیست که لمس کند این چنین سخت و خشن، تحت مواخذه و سرزنش نیروهای انتظامی، تحقیر و هراسان شده و زنی پروراننده این نسل ناپاک که روزی هزاران مرتبه، پذیرای هزاران آلودگی از جانب همسر و فرزند(ان)کثیف خویش، است و ما دختران جامعه را نیز، از این آلودگی، بی نصیب نگذاشته به راحتی، باطن آلوده اش را پشت حریم خصوصی خود، مخفی و ایمن سازد. دختر پاکی که در حد ضرورت و مقداری که مورد قبول پروردگارش، است و نه مورد تایید جمعی خاص یا همسر، به رعایت حجاب، پرداخته پاکتر بوده یا زنی که حاضر است برای تنها نماندن یا به تبعیت از هواهای نفسانی دیگر خود، با هر موجود ناپاکی، پیمان بسته و هر کرمی را روانه جامعه، کند؟ اگر پوشش ایشان پاک کننده گناهان و نسلشان است، صد لایه دیگر هم، اضافه کنند تا دودمان پاکتری از وجودشان، صادر شود.

اگر آماری در رابطه با پسرانی که متعرض دخترانی حقیقتا باکره می گردند جمع آوری شود، متوجه خواهید شد که بخش عمده آنها مولود و پرورش یافته زنانی با پوشش برتر، هستند که جایشان در پایگاههای انتظامی، زمانی که فریادهای گوشخراش مامور انتظامی بر سر دختر بزه دیده، نمکیست بر زخمهائی که هدیه پسران دست و پا بلورین آنهاست، خالیست. آن زمان که دستان دختر خسته از جمع کردن شال سفید بلندش، است، آموزش حجاب - آن هم، در آن موقعیت دردناک - چه معنائی می تواند داشته باشد: از سر باز کردن دختر و عدم انجام وظیفه، راضی بودن به وضع موجود و تلاش در نگاه داشتن شرایط به همان منوال، ترساندن دختر از ارائه شکایت صرفا جهت جانبداری از مجرم به سبب دوستی و ...؟

سروان رو به ستوان - در حالیکه گوشه چشمی هم، به دختر شاکی و بزه دیده، دارد: ' ببینم ستوان! ون گشت بالاست؟ '

  • ۲۷ تیر ۹۶ ، ۰۸:۵۹
  • بنده خدا

ازدواجهای معادل زنا

يكشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۶، ۱۰:۲۱ ب.ظ

فلسفه پیمان زناشوئی چیزی جز تعهد و پایبندی دائمی و در کنار هم، بودن همیشگی نبوده و طلاق صرفا زمانی مجاز است که همسر فرد زناکار باشد. به گمان عده بسیاری، بستن پیمان ازدواج تنها، جهت حلال شدن رابطه بوده و انسانها به شکلی نامحدود، قادرند به انعقاد پیمان زناشوئی و انحلال آن، همت گمارند؛ در حالیکه آن چه که مد نظر پروردگار، بوده عکس این قضیه، است؛ یعنی بشر - بر خلاف حیوانات - صرفا زمانی مجاز به ازدواج و ایجاد رابطه زناشوئی، است که بتواند تا پایان عمر، به آن، پایبند بماند. اینکه امروز، پیمان بسته و فردا، همان پیمان را بشکنیم عملی جز به سخره گرفتن مقام خداوندی، نیست؛ عملی که به فرموده ' قرآن کریم '، عرش الهی را به لرزه درمی آورد. نمازی که با نیت شکستن نماز، خوانده شود از همان ابتداء، باطل بوده؛ حتی اگر سلام نماز را هم، داده باشیم. آیا مایلید نیتی نادرست کل نمازهایتان را باطل ساخته و سبد عباداتتان خالی بماند؟ آیا می پذیرید گناه بزرگ ' زنا ' در پرونده اعمالتان، ثبت شده؛ حال آنکه عمری با این گمان، زندگی می کرده اید که: ' سند ازدواج حکم پاکی و طهارت من است. '؟ 

بر اساس کتاب مقدس مسیحیان: ' و گفته شده است هر که از زن خود، مفارقت جوید طلاق نامه ای بدو بدهد؛ لیکن من به شما، می گویم هر کس به غیر علت زنا، زن خود را از خود، جدا کند مسبب زنا کردن او بوده و هر که زنی مطلقه را نکاح کند، زنا کرده باشد. ' از سوئی دیگر، خداوند در آیه 3 سوره ' نور '، به روشنی، تصریح فرموده که ازدواج با زناکار، به کلی حرام است: ' مرد زناکار جز با زن زناکار یا زن مشرک، نکاح نمی کند و زن زناکار را جز مرد زناکار یا مشرک، به نکاح درنمی آورد؛ این برای مؤمنین حرام است. ' بنابراین، به وضوح، می توان فهمید مسئله ازدواج به این سادگیها، نیست که با یک خطبه، عقد صورت گرفته و با خطبه ای دیگر، لغو شود.

یکی از مصادیق زنا، چشم چرانی و صحبتهای غیرضروری با نامحرم، است. دین اسلام صحبت کردن حتی یک کلمه بیش از مقدار ضرورت، با نامحرم را زنا محسوب می کند. بدین ترتیب، چنانچه زنی خود را پاک می پندارد، مسلما باید هنگام بستن پیمان زناشوئی، از ارائه پاسخ مثبت به مردی با این صفات، خودداری کند؛ در غیر این صورت، طبق فرموده ' قرآن کریم '، حکم زناکار در مورد ایشان نیز، صدق می نماید؛ چرا که تنها، زناکار با زناکار، ازدواج می کند.

  • ۲۵ تیر ۹۶ ، ۲۲:۲۱
  • بنده خدا