باغ عدن

پیام های کوتاه

برای انسان بودن، باید حیوانیت را مثله کرد!

شنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۶، ۱۱:۱۲ ب.ظ

در گذشته های دور و دوران مردمانی که بوئی از تمدن، نبرده بودند، پدر دختر هنگام ازدواج وی، پولی را بابت هزینه ای که خرج تربیت فرزندش نموده بود از نامزدش، دریافت می کرد. حتی جهت یافتن شوئی که بتواند پول بیشتری از این بابت، بپردازد، دختر را با عطرهائی خوش و نمائی زیبا، در میادین عمومی، گردانده تا مردان تحریک شده و بهاء بیشتری تقدیم کنند. افتخار زنان به بالا بودن بهائی بود که مردان حاضر به پرداخت آن، می شدند و در صورت ازدواج بدون پرداخت پول یا با پرداختی با میزانی پائین، احساس حقارت همیشه با دختر، همراه بود. روابط آزاد و مشترک میان آنها قبل از ازدواج، رواج داشت. انسانهای نخستین به چنان فقری، دچار بودند که توان دریافتن یا مشغول کردن ذهن خویش را به مفهوم « عشق »، نداشته و به ازدواج، تنها به دیدی تجاری، می نگریستند که از جانب آن، منافعی نصیب هر طرف - شوهر، زن و پدر زن - می گشت. آنها دلیل زن گرفتن خود را تهیه خوردنی و آشامیدنی، آوردن هیزم، کشیدن بار هنگام کوچ، به دست آوردن کارگر ارزان و پدر شدن به شکلی سودآور بیان کرده و هیچ قدسیتی برای ازدواج، قائل نبودند و دیدشان در ارتباط با ازدواج، تفاوتی با یک حیوان نداشته و اهمیت آن نزد ایشان، همچون اهمیت غذا خوردن، بود. به همین جهت، سودمندی و کاری بودن زن برای ایشان، اولویت داشت تا جمال و زیبائی وی. بعدها، پدر عروس با پولی که از داماد، دریافت می کرد، هدیه ای برای داماد، تهیه می نمود که با افزایش این میزان، وی قادر بود دختر را با وضعیتی بهتر، به خانه شوهر، بفرستد. در واقع، در این حالت، هم عروس و هم داماد به صورتی پهلو به پهلو، خریداری می گشتند.

اما توجه به بکارت، از زمانی در دختران، به وجود آمد که مفهوم مالکیت خصوصی پا به میدان، گذاشته و مرد داشتن بکارت را نشانه قدرت اراده و وفاداری زن به خویش، دانسته و اطمینان حاصل می کرد که اموالش به فرزندان نامشروع، منتقل نخواهند گشت. به این ترتیب، دختر با واژه « حجب و حیاء »، آشنا شد تا بدین طریق، بتواند خود را از مردان، دور نگاه داشته تا بکر باقی بماند. به علاوه، ممنوع بودن نزدیکی در دوران عادت ماهیانه، یکی دیگر از دلائل ایجاد حجب در زن، بود. اگر تا آن زمان، استفاده از لباس، به عنوان زینت یا جهت حفظ بدن از انواع صدمات، نبوده، از جهت حس فوق، بوده است. حتی دختران را در سنین بحران جوانی، در کلبه هائی که پیرزنانی پاکدامن زندانبان آنها بودند، نگهداری کرده و آنها را از دیدار با مردان غریبه، بازداشته و تنها، اجازه داشتند با مردان آشنا و محارم، ملاقات داشته باشند که از جهاتی، شباهت به پوشش و حجابیست که مسلمانان و پیروان سایر ادیان مورد استفاده قرار می دهند.

بعدها که اخلاقیات وارد زندگی بشر شده و وی تا حدودی مترقی و پیشرفته گشت و از فقر و ضعف گذشته، خارج شد، از آنجائی که اخلاقیات سد راه ارتباط آزاد میان دو جنس، شده و دیگر، توان دفع شهوت را به شکل پیشین، نداشتند، به پروراندن این حس فروخورده و ارضاء نشده در ذهن، پرداخته و جنس مخالف را در ذهن خود، بزرگ می نمودند و بدین شکل، عشق رمانتیک میان زن و مرد، شکل گرفت. امروزه، همان نیازهای جسمانی، اقتصادی و ... که ملاک ازدواج پیشینیان بوده اند، همچنان به عنوان محرک دو جنس به این عمل، باقی مانده؛ اما به دلیل ورود اخلاقیات در زندگی بشر از طریق پیامبران و عالمان و از طرفی دیگر، توانمند شدن بشر امروزی، شکل آن تغییر نموده و اکنون که برای بشر، کسر شأن می نمود بسان حیوانات و بدون در نظر گرفتن اخلاقیات و توجه به بعد الهی خویش، به ادامه بقاء بپردازد، سعی کرده به طریقی، خویشتن را از گونه های دیگر حیوانی، متمایز و « انسان » جلوه دهد و « عشق » - موهبتی که رابط هستی و انسان با خداوند، می باشد - به دستاویز وی برای این کار، تبدیل شد؛ وگرنه در باقی موارد، تفاوتی میان او و حیوان، مشاهده نمی گردد. پس، از کدامین سو، خویشتن را برتر از حیوان، می بیند؟

آیا « انسان بودن » این است یا باید آن را در سلوک پیامبران، امامان و عارفان، جست؟ آیا برای « انسان بودن »، صرفا رعایت پوشش، خواندن خطبه ازدواج و اعتراف به عشق میان دو جنس و میان والدین و فرزندان یا افراد قبیله، کافیست یا برای اثبات اشرف مخلوقات بودنمان، مجبور خواهیم بود گهی بسان « ابراهیم (ع) »، حتی از فرزند خویش، گذشته یا به قوم خود، پشت کنیم و گهی همچون « آسیه (س) »، پیوند خویش را با فرعونهای زمانه، بگسلیم؟ شاید مجبور باشیم همانند « موسی (ع) »، از جان، گذشته و با فرعونهای عصر، آورد داشته یا چون « مریم (س) » و « عیسی (ع) »، جهت آشکارسازی ناپاکیهای موجود در روابط بین بشری در انظار جهانیان - که در نظر آنها، طبیعی جلوه می کند - از پیوند زناشوئی با ناپاکان، دوری نمائیم. اگر هم، خود را مسلمانی دو آتشه به حساب می آوریم و جز « محمد (ص) » و « فاطمه (س) » را الگوی خویش نمی یابیم، بدانیم که قرآن تمامی پیامبران پیشین و نیز کتب آسمانیشان را تصدیق نموده و هیچ یک از رفتارهای آنها را مورد تردید و انکار، قرار نداده است. پس، بهتر آن است ما نیز، در عوض تردید در مورد مربیان آسمانی پیشین، به دقت در علل رفتارها و تصمیماتشان، بپردازیم.

  • ۹۶/۰۳/۱۳
  • بنده خدا
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.