باغ عدن

پیام های کوتاه

۷ مطلب در تیر ۱۳۹۶ ثبت شده است

حجاب از تنشان، درآورید تا رسوا شوند!

جمعه, ۳۰ تیر ۱۳۹۶، ۰۲:۵۲ ب.ظ

حجاب امریست که پروردگار بر مرد و زن، واجب فرموده و میزان و چگونگی رعایت آن به دانش و معرفت درونی اشخاص و گروهها، وابسته است. هر موجود مونثی بر اساس میزان و نوع عفت، روان و فعالیتهائی که به آن، اشتغال دارد، نوع پوشش مناسب خود را برمی گزیند. به همین جهت، اجبار افراد به استفاده از پوششی واحد و متحدالشکل، امکانپذیر نیست. برای نمونه، شیوه پوشش دختری باکره و تارک دنیا با زنی هر چند همسن و سال، نمی تواند یکسان باشد. بر اساس آیات قرآن، رعایت حجاب از سوی بانوان، از آن جهت است که توسط دیگران، شناخته شده و مورد آزار و اذیت مریضدلان، قرار نگیرند. حال تصور کنید بانوئی با پوشش حجاب برتر که عمری با مردی آلوده به انواع رذائل اخلاقی، همزیستی و با آلودگیهای فرزندان خویش - چه مونث و چه مذکر - سازگاری حاصل نموده است، چه تصویری از حجاب، در ذهن فرزند ذکور خود، بر جای می گذارد؟ مسلما پاسخ این است: ' زنها تنها، ظاهرسازی می کنند. پایش که بیفتد، از هر نجاستی، نجسترند. مادری که تنها افتخارش از مسلمان بودن، چادر سر کردن بوده و با هر گناه و جرمی از جانب من و پدرم ساخته - آن هم، تحت عنوان اسامی مقدس و پاکی به نام ' عشق ' - صرفا کارش نمایش پاکی بوده و مطمئنا برای بانوان دیگر هم، به همین شکل خواهد بود. ' زمانی هم که وارد اجتماع، گشته و از طریق آزمون و خطاء، متوجه می شود وضع دخترانی با پوشش برتر نیز، به همین شکل، است، دیگر شکی برایش، نمی ماند که چادر صرفا گونه ای استتار جهت تسهیل انجام فعالیتهای ناشایست و مجرمانه یا شراکت در انجام آنهاست و تنها انتظار زنان از مردان، فراهم آوردن و تامین معاش و محافظت از ایشان، می باشد. از همین روی، چه حرجیست بر مردی که برای اثبات مردانگی خود، کانال رسمی خود را با این مطالب، سرشار می سازد: به تصویر کشیدن شیری نر به همراه دختری در آغوش - روی تخت - و بیان جمله ای از دهان شیر: ' حجابت را حفظ کن تا مثل شیر، همیشه، پشتت باشم. ' ایشان از طریق رفتار مادر و ایضا سایر بانوان محجبه و مکرمه، به این دانش، دست یافته اند که انتظار جنس ماده از جنس نر، چیزی جز آلودگی، نبوده تا از طریق به خدمت گرفتن چنین موجودات کثیفی - در قالب شوهر و فرزند پسر - به هر آن چه که می خواهد، برسد؛ اما بانوی گرامی! بدان ارتکاب خود شخص به دزدی، رباء، زورگیری، تصرف اموال مردم، زنا و ...، هیچ تفاوتی با به استخدام درآوردن مرتکبان این جرائم یا به دنیا آوردن آنها، نخواهد داشت.

بیانات چند روز گذشته امام جمعه مشهد در گردهمایی بانوان فعال در عرصه ترویج فرهنگ عفاف و حجاب نیز، بیانگر این مطلب است که حجاب اجبارپذیر نیست. به گفته ' آیت‌الله علم‌الهدی '؛ امام جمعه مشهد: ' همانطور که بی حجابی با وجود فشارهای ' رضا خان '، اجبارپذیر نبود، حجاب بانوان نیز، در جامعه امروز، اجبار پذیر نیست. حجاب با اجبار، ممکن نیست. حجاب احساس هر خانمیست که نسبت به عفت باطنی خویش، از نگاههای زهرآلود مرد نامحرم، دارد. البته این پوشش در زنان مختلف، به واسطه عادتها و تربیت آنان، متفاوت است. یکی با چادر و دیگری با مانتو، حجاب را رعایت می کند. لذا محدود کردن بانوان در نوع و کیفیت حجاب، ممکن نیست و جواب نمی دهد و اصرار به این مسئله نیز، غلط است. ' حال اینکه چه اصراریست در کشوری مذهبی، بر خلاف آموزه های دین، قانونگذاری شده و به اجراء آن نیز، پرداخته شود، جای بحث دارد.

بهتر نیست به جای بهره جستن از ابزار زور و ارعاب، جهت اجبار افراد به استفاده از پوششی که هیچ سنخیتی با درونشان، ندارد، به شیوه ای کاملا برعکس، عمل کرد؛ بدین معنا که زنان و دختران فاسدی را که نه تنها،  پاک ماندن و پاک نگاه داشتن جامعه را نزدشان، اهمیتی نیست؛ بلکه همتی اعلی را نیز، در این مسیر - با بستن پیمان زناشوئی با این دست افراد و نسخه گرفتن و منتشر نمودنشان - به کار بسته اند شناسائی و با از تن، درآوردن حجابی که در همه ادیان، قداست خود را داشته و وسیله ایست برای تفکیک پاک از ناپاک، رسوایشان نمود؟ داشتن حجاب افتخاریست که بهره مندی از آن، نیازمند شایستگی و صلاحیت است. همانطور که استفاده از لباس روحانیت، توسط هر شخصی، مجاز نمی باشد، حق داشتن پوشش و حجاب نیز، باید محدود و مقید به نیل به شرایطی خاص، باشد تا زنان و دخترانی که مایل به رسیدن به چنین مقامی، هستند ارزش حجاب را دریافته و بدانند این مقام نیاز به پشتکاری فراتر از خواندن خطبه و مادر شدن، دارد؛ ولی آن چه که دستاورد دولت جمهوری اسلامی ما بوده چیزی جز این، است: حجاب متاع بی ارزش و پوچی شده که فاحشه ها نیز، از آن، بی نصیب نمانده و هر مرد فاسدی خواهان مزین بودن ظاهری همسرش به آن، است.

حجاب درجه دارد و برای هر درجه ای از ایمان، پوششی متفاوت نیاز است. مسلما پوشش دختر باکره ای که تصمیم به تجرد، دارد نیازمند تمایز از پوشش بانوئی با درجه ایمانی متفاوت، است؛ از آن جهت که باید مورد شناخت، قرار گیرد؛ ولی آن چه که در ایران، شاهدش هستیم دخترانی اند که قرار است روزی، برای حفظ ظاهری دین، به گزینش حجاب برتر پرداخته - آن هم، جهت حفظ رضایت مردی فاسد یا جامعه ای هر چند فاسدتر - و با هر کس و ناکسی، همپیمان شوند. بدین ترتیب، آیا جائی برای شناخت پاک از ناپاک، باقی می ماند؟

  • ۳۰ تیر ۹۶ ، ۱۴:۵۲
  • بنده خدا

' ببینم ستوان! ون گشت بالاست؟ '

سه شنبه, ۲۷ تیر ۱۳۹۶، ۰۸:۵۹ ق.ظ

می گویند: ' داخل خودرو حریم خصوصی محسوب نمی شود؛ چرا که هر آن چه وارد اجتماع، گردد از حوزه حریم شخصی، خارج و قوانین عمومی در مورد آن، صادق خواهد بود. '؛ اما زمانی که از بانوان مکرمه، پرسش می شود که: ' چه کرده اید که جانور دست پرورده و رها شده تان در جامعه، چنین بی پروا، اخلاقیات و قوانین را نقض کرده و به آزار و اذیت و مزاحمت برای نوامیس خانواده هائی که برای پرورش دختران عفیفشان، خون دلها خورده اند، می پردازد؟ '، با حاضرجوابی تامل برانگیزی، می گویند: ' سیاستهائی که داخل خانواده، توسط پدر و مادر، در پیش گرفته می شوند در حوزه حریم خصوصی، بوده و قابل تعقیب توسط هیچ شخص یا نهاد دولتی و غیردولتی، نمی باشد. '

درست است که جای قانونگذاری در این حوزه، تهی می نماید؛ لیکن از منظر شرع، پدر و مادر فرزندان نااهل و دین گریز در یکایک اعمال آنها، سهیم هستند. در تمامی ادیان، سفارشات بسیاری در باب روشها و ملاکهای انتخاب همسر، تاثیر لقمه های نامشروع بر تباهی و فساد نسلها و ...، شده است که در صورت توجه و رعایت آنها، نسل به جا مانده، آن چیزی که اکنون شاهدش هستیم نخواهد بود. به عبارتی دیگر، موجود به بار آمده از دو موجود مذکر و مونث، به روشنی، بیانگر روشهای متخذه زندگی آن دوست؛ اینکه آیا به رعایت حرمت روابط دو جنس، پایبند بوده یا به بهانه آشنائی پیش از ازدواج، حرام خدا را حلال کرده یا با یک ورد متزلزل، خود را از عذاب وجدان، رهائی بخشیده اند؟ ( تامل در رابطه با تاریخچه حیات یافتن صیغه محرمیتی که متمایز از ازدواج قطعیست، جالب خواهد بود. شاید بتوان شباهتی میان بستن پیمان بدین شکل و کارمزدهای بانکی ای که ربا نیستند، یافت. ) یا اینکه از چه راه، امرار معاش کرده و با چه لقمه هائی، به ادامه نسل، پرداخته اند و ...؟

بنابراین، می بینیم روابط مرد و زن داخل خانه، زمانی که فرزندی ناپاک و جامعه ستیز روانه زندگی جمعی، کرده اند، نباید جزء حریم خصوصی ایشان، قرار گیرد، از آن حیث که دختری که مورد تعرض فرزندان ذکور والدین مذکور، واقع می شود مورد حمایت قانون، قرار نمی گیرد؛ تنها به این جرم که: ' حجابت برتر نیست. ' عدالت نیست دختری که دست هیچ ناپاکی لمسش نکرده و قرار هم، نیست که لمس کند این چنین سخت و خشن، تحت مواخذه و سرزنش نیروهای انتظامی، تحقیر و هراسان شده و زنی پروراننده این نسل ناپاک که روزی هزاران مرتبه، پذیرای هزاران آلودگی از جانب همسر و فرزند(ان)کثیف خویش، است و ما دختران جامعه را نیز، از این آلودگی، بی نصیب نگذاشته به راحتی، باطن آلوده اش را پشت حریم خصوصی خود، مخفی و ایمن سازد. دختر پاکی که در حد ضرورت و مقداری که مورد قبول پروردگارش، است و نه مورد تایید جمعی خاص یا همسر، به رعایت حجاب، پرداخته پاکتر بوده یا زنی که حاضر است برای تنها نماندن یا به تبعیت از هواهای نفسانی دیگر خود، با هر موجود ناپاکی، پیمان بسته و هر کرمی را روانه جامعه، کند؟ اگر پوشش ایشان پاک کننده گناهان و نسلشان است، صد لایه دیگر هم، اضافه کنند تا دودمان پاکتری از وجودشان، صادر شود.

اگر آماری در رابطه با پسرانی که متعرض دخترانی حقیقتا باکره می گردند جمع آوری شود، متوجه خواهید شد که بخش عمده آنها مولود و پرورش یافته زنانی با پوشش برتر، هستند که جایشان در پایگاههای انتظامی، زمانی که فریادهای گوشخراش مامور انتظامی بر سر دختر بزه دیده، نمکیست بر زخمهائی که هدیه پسران دست و پا بلورین آنهاست، خالیست. آن زمان که دستان دختر خسته از جمع کردن شال سفید بلندش، است، آموزش حجاب - آن هم، در آن موقعیت دردناک - چه معنائی می تواند داشته باشد: از سر باز کردن دختر و عدم انجام وظیفه، راضی بودن به وضع موجود و تلاش در نگاه داشتن شرایط به همان منوال، ترساندن دختر از ارائه شکایت صرفا جهت جانبداری از مجرم به سبب دوستی و ...؟

سروان رو به ستوان - در حالیکه گوشه چشمی هم، به دختر شاکی و بزه دیده، دارد: ' ببینم ستوان! ون گشت بالاست؟ '

  • ۲۷ تیر ۹۶ ، ۰۸:۵۹
  • بنده خدا

ازدواجهای معادل زنا

يكشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۶، ۱۰:۲۱ ب.ظ

فلسفه پیمان زناشوئی چیزی جز تعهد و پایبندی دائمی و در کنار هم، بودن همیشگی نبوده و طلاق صرفا زمانی مجاز است که همسر فرد زناکار باشد. به گمان عده بسیاری، بستن پیمان ازدواج تنها، جهت حلال شدن رابطه بوده و انسانها به شکلی نامحدود، قادرند به انعقاد پیمان زناشوئی و انحلال آن، همت گمارند؛ در حالیکه آن چه که مد نظر پروردگار، بوده عکس این قضیه، است؛ یعنی بشر - بر خلاف حیوانات - صرفا زمانی مجاز به ازدواج و ایجاد رابطه زناشوئی، است که بتواند تا پایان عمر، به آن، پایبند بماند. اینکه امروز، پیمان بسته و فردا، همان پیمان را بشکنیم عملی جز به سخره گرفتن مقام خداوندی، نیست؛ عملی که به فرموده ' قرآن کریم '، عرش الهی را به لرزه درمی آورد. نمازی که با نیت شکستن نماز، خوانده شود از همان ابتداء، باطل بوده؛ حتی اگر سلام نماز را هم، داده باشیم. آیا مایلید نیتی نادرست کل نمازهایتان را باطل ساخته و سبد عباداتتان خالی بماند؟ آیا می پذیرید گناه بزرگ ' زنا ' در پرونده اعمالتان، ثبت شده؛ حال آنکه عمری با این گمان، زندگی می کرده اید که: ' سند ازدواج حکم پاکی و طهارت من است. '؟ 

بر اساس کتاب مقدس مسیحیان: ' و گفته شده است هر که از زن خود، مفارقت جوید طلاق نامه ای بدو بدهد؛ لیکن من به شما، می گویم هر کس به غیر علت زنا، زن خود را از خود، جدا کند مسبب زنا کردن او بوده و هر که زنی مطلقه را نکاح کند، زنا کرده باشد. ' از سوئی دیگر، خداوند در آیه 3 سوره ' نور '، به روشنی، تصریح فرموده که ازدواج با زناکار، به کلی حرام است: ' مرد زناکار جز با زن زناکار یا زن مشرک، نکاح نمی کند و زن زناکار را جز مرد زناکار یا مشرک، به نکاح درنمی آورد؛ این برای مؤمنین حرام است. ' بنابراین، به وضوح، می توان فهمید مسئله ازدواج به این سادگیها، نیست که با یک خطبه، عقد صورت گرفته و با خطبه ای دیگر، لغو شود.

یکی از مصادیق زنا، چشم چرانی و صحبتهای غیرضروری با نامحرم، است. دین اسلام صحبت کردن حتی یک کلمه بیش از مقدار ضرورت، با نامحرم را زنا محسوب می کند. بدین ترتیب، چنانچه زنی خود را پاک می پندارد، مسلما باید هنگام بستن پیمان زناشوئی، از ارائه پاسخ مثبت به مردی با این صفات، خودداری کند؛ در غیر این صورت، طبق فرموده ' قرآن کریم '، حکم زناکار در مورد ایشان نیز، صدق می نماید؛ چرا که تنها، زناکار با زناکار، ازدواج می کند.

  • ۲۵ تیر ۹۶ ، ۲۲:۲۱
  • بنده خدا

آقای عزیز! اول، مادرت را ارشاد کن!

شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۶، ۰۹:۰۷ ق.ظ

مطلب زیر توسط شخص محترمی با دارا بودن درجه بالائی از داعیه مذهبیت و هواداری از حجاب بانوان - آن هم، به شکل برترش - در کانال رسمی ایشان، درج شده است ( البته با کمی ویرایش؛ چرا که از به کارگیری الحان ناشایست و زننده، معذورم. ):

[ ' پوشش امری شخصیست یا اجتماعی؟! '

داخل اتوبوس، پیرمردی به دختری که کنارش نشسته بود، گفت: ' دخترم! این چه حجابیست که داری؟ همه موهایت بیرون است. ' دختر با پرروئی، گفت: ' تو نگاه نکن. ' بعد از چند دقیقه، پیرمرد کفشش را درآورد. بوی جوراب در فضا، پخش شد. دختر در حالیکه دماغش را گرفته بود، رو به پیرمرد: گفت: ' اه اه اه! این چه کاریست که می کنی؟ خفه مان کردی؟ '. پیرمرد با خونسردی، گفت: ' تو بو نکن. '

بله عزیزم! تمیزی بدن من و تمیزی لباس تو به بقیه هم، مربوط است. این یک موضوع اجتماعیست. پوشش (حجاب) امری اجتماعیست. برای اینکه به عنوان یک انسان و نه با جنسیت، در اجتماع، حضور داشته باشیم، حجاب آمد تا زن به اجتماع، بیاید؛ وگرنه درون خانه که حجاب لازم نیست. در صورت امکان، حداقل برای یک نفر، ارسال کنید و در نشر حقائق، سهیم شوید. ]

در پاسخ به ایشان، باید گفت توصیه بانوان به داشتن حجاب، از آن جهت است تا شناخته شده و از شر افرادی که در دلهایشان، مرض است، مصون بمانند. حال چه واهمه ای مردی را که مرضی در دل، نیست؟ حجاب اجباری نه تنها مشکل گشا نیست؛ بلکه تر و خشک را با هم، می سوزاند. بدین شکل، جائی برای شناخت و تفکیک عفیف از غیرعفیف، باقی نمانده و همین مردان بیماردل جهت شناخت زنان غیرعفیف و عرض تقاضا به محضر پاک ایشان، ناگزیر از آزمایش و خطا نسبت به عموم زنان، خواهند بود.

در کشور اسرائیل، مردان سنتی یهودی که پاک ماندن و به گناه نیفتادن، در نظرشان، امری پراهمیت جلوه می نماید بهره جستن از ' عینکهای تار ' را که از طریق تار کردن اجسام و افراد فراتر از چند متر، مانع چشم چرانی ناخواسته و وسوسه متعاقب آن می شود بر خود، هموار کرده اند. زمانی که شخص قادر است با متوسل شدن به چنین ترفندهائی، به هدف اصلی خود که جلوگیری از نگاههای پرهوس و ناخواسته بوده، دست یابد - بدون آنکه موجبات جنگ و نزاعهای بی مورد و محدود کردن اجباری دیگران را فراهم آورد - از چه روی است که به گزینش روش دوم، روی می آورد؟ آیا به این دلیل نیست که ذکر دائمی پروردگار و احساس حضور مستمر ایشان که موجب سر به زیری مداوم ایشان، بوده به جهت ضعف در ایمان، باری گران بر دوش تهی از ایمانشان خواهد بود؟

عمریست زنان این سرزمین مفتخر به استفاده از چادر، بوده و از این حیث، خود را در جایگاهی والاتر از همجنسان غیر هموطن یا هموطن غیرچادری خویش، می پندارند؛ ولی آن چه که در رحم پنهان در پشت پوشش چندلایه خود، پرورش داده و می دهند نشانی از پاکی و عفت واقعی، به همراه نداشته است. پس، می بینیم چاره پاک بودن و پاک ماندن ' حجاب اجباری ' نیست؛ بلکه پرورش صفت تقوا و پرهیزکاری در مردم، است.

از طرفی، توصیه به عدم ورود به جامعه، با جنسیت، تنها مختص به زنان، نبوده و مردان را نیز، شامل می گردد. اگر قرار به پرهیز از ورود مردان به جامعه، بدون به همراه داشتن جنسیت، بوده و در این باب، تقنینی هم، صورت پذیرد، اشخاصی که مامور نظارت بر اجرای قوانین فوق، خواهند شد به اجبار حکم صادره، نظارت بر امور ذیل، در دستور کارشان، قرار خواهد گرفت: سر به زیری مستمر و ذکر دائمی خدا تا مهار نفس سرکششان باشد - پرهیز از حجم دادن به صدا و انکرالاصواتی که خود، روشیست جهت تحریک و جذب جنس مخالف و مردان از طریق آزمایش و خطا، پی به این مسئله، برده اند - قناعت به یک لقمه نان خشک و اباء داشتن از حرص و آز جهت قدرت نمائی و جلب نظر هر چه بیشتر جنس ماده و ... .

برای مردی که سر به زیر نبوده و از همین روی، چشمانش شاهد تمام بدحجابیهاست، حقی جهت اظهار نظر  در رابطه با ' بدحجابی ' بانوان، باقی نمی ماند؛ چه رسد به آن کس که خود، با توسل به ترفندهای جذب جنس مخالف - جهت بقاء خویشتن - محرک بانوانی حتی عفیف می باشد. کدام یک از این اعمال، زیبنده و شایسته پیامبران و امامان بوده یا آنکه شخصا مبادرت به انجام آن، می کرده اند: پرورش اندام، استفاده از خالکوبی، صحبت کردن با لحنی بی بند و بار، خنده های خالی از عفت، بکارگیری آلات موسیقی و اشعار اشاعه دهنده سبکسری و به تصویرکشنده ارتباط جنسی و ...؟

توصیه من به مردان این چنینی که علیرغم آلودگیهائی که تک تک ذرات وجودیشان را فراگرفته، با امر دیگران به معروف و نهیشان از منکر، قصد فرافکنی و تسکین ناراحتیهای وجدانشان را دارند، این حدیث است که: ' اگر می خواهید زنانتان عفیف و پاکدامن بمانند، چشمانتان را از مشاهده زنان نامحرم، بازدارید. ' آقائی که امر به معروف و نهی از منکر، بخشیست از وظائف روزانه ات! اولین زنی که بعد از چشم گشودن به دنیا، همواره کنارت بوده و چنین موجود متعفنی را با کمال افتخار و بدون عذاب وجدان، پرورانده و اکنون، وارد اجتماع، نموده کیست؟ مادرت. اگر مایلی در جامعه برای همیشه، به روی آلودگی، بسته بماند، ابتداء از مادرت، بپرس: ' از چه روی، با کرم کثیفی چون پدرم، پیمان مستمر زندگی بستی و کرم کثیفی چون من را در وجودت، پرورانده و وارد اجتماع کردی؟ '. سپس، از خواهرت، سوال کن که: ' چگونه وجود موجود متعفنی همچون من را کنار خود، پذیرفته و با من، همسفره، همنشین و همصحبت شدی؟ ' و در نهایت، همسرت را مورد پرسش قرار بده که: ' به چه دلیل، با کرم متعفنی چون من، همپیمان گشته و حاضر به پروردن کرم کثیفی برخاسته از وجود ناپاکم، شدی؟ '. باور کن کسی که از وجود گرانقدر توی نوعی، منتفع می شود من و امثال من نیستیم؛ مادر، خواهر و همسر محترمتاست. تنها سهم ما از وجود تو، مزاحمتها و آزار و اذیتهای توست؛ ولی این ترس از زلزله های بعدیست که حرکات داعش گونه حاکمان را به سمت من نوعی، متمرکز ساخته و در تلاشند به جای مبارزه حقیقی با آلودگی و ایجاد امنیتی که قرار است در زمان حکومت آخرالزمانی، برای بانوان، اتفاق بیفتد که یک زن بتواند بدون مزاحمت و در کمال امنیت، در زمین، سفر کند، با ایجاد محیطی ناامن، زن را وابسته به مرد، نگاه می دارند تا برای حفظ بقاء خود هم که شده، بدون آنکه مردان خود، سختی سالم زندگی کردن را متحمل شوند، زنان را راضی به ازدواج و پرورش چنین نسل متعفنی نمایند. ناگفته نماند ایشان نیز، بهره ای از این جمعیت عظیم، برده و خواهند برد که در عوض اصلاح وضع موجود، سکوت پیشه کرده اند: سربازانی حافظ مرز و بوم که اگر داوطلب خدمت و شهادت هم، نباشند، استفاده از زور، کار خود را خواهد کرد.

  • ۲۴ تیر ۹۶ ، ۰۹:۰۷
  • بنده خدا

زنان ایرانی درباره عاقبت خود در آخرت، چگونه می اندیشند که به خود اجازه ناقص العقلی، بی ایمانی و بی غیرتی می دهند؟ اگر زن را با این، اوصاف خوانده اند، از جهت مزین شدنشان به آنها، به دست پروردگار، نیست؛ بلکه صرفا، توصیف احوالات ایشان می باشد - حالاتی که خود با اراده خویش، بذرش را در وجودشان، کاشته و پرورده اند. کدام یک از زنان برگزیده پروردگار، بی غیرت و کم عقل بوده و آن را مایه مباهات خود می دانستند؟

زن! اگر مردت بی غیرت، کم عقل و بی ایمان است از تنها ماندن، نترس که تنهائی آخرت شدیدتر است؛ روزی که نه همسر و فرزندان و نه مال و اموال فرد هیچ سودی برایش، نخواهند داشت. راضی بودن شوهر آلوده ات از تو، سبب غرگیت نشود. این خداوند است که رضایتش در آخرت، یاورت خواهد بود.

مسلما استاد باید یک سر و گردن از شاگردان خود، بالاتر باشد که شایستگی بر کرسی معلمی نشستن و اظهار فضل را بیابد. به واقع، زن ایرانی با متولد کردن نوگلان شکفته خود، چه گلی بر سر این مرز و بوم، زده که اکنون، در صدد اصلاح جهان و بانوانش، برآمده است؟ این همه غرور پیامد مقایسه خود با زنان خیابانیست؛ چرا که در خطبه خواندن و محرم شدن، از آنها، پیشی گرفته اند؛ ولی آیا با وجود پلیدیهائی که مردان این سرزمین بدان، دچارند - از چشم چرانی، متلک پرانی و زناکاری گرفته تا غصب و غارت کردن اموال غیر - در همنشینی با بدان و متعاقب آن، شریک شدن در اعمال پلید ایشان، تفاوتی با زنان خیابانی، خواهند داشت؟

همواره، قیاس خود با پائینتر از خود، سبب غرور، بوده است. زنان ایران با قرار دادن زنان مومنی چون ' حضرت مریم (س) ' و ' حضرت آسیه (س) ' - که ' قرآن کریم ' از آنها، به عنوان ' زنان مومن ' یاد نموده - در کفه دیگر ترازو، متوجه خواهند شد که تا پاکی و کسب مجوز ورود به بهشتی که آرزوی هر بنی آدمیست، چقدر فاصله دارند.

  • ۰۵ تیر ۹۶ ، ۲۲:۲۳
  • بنده خدا