باغ عدن

پیام های کوتاه

۲۹ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۷ ثبت شده است

قابل توجه ' فرنوش نوبخت '؛ مدیر عامل ' شرکت بهره برداری متروی تهران و حومه ' که با ' شهروند مسافر ' خطاب کردن اعضای ' باند دستفروشان، متکدیان، فساد و فحشاء و مزاحمین نوامیس مترو '، از برخورد و جمع آوری این گروه اراذل و اوباش سازمان یافته به دست خود عوامل مترو، پروا نموده و با رها کردن ایشان در بین مسافران، به بر هم زدن نظم عمومی و امنیت زندگی شهروندان، تجاوز کرده اید:

ما مسافران تحت هیچ عنوانی، حاضر به پذیرش و تایید اعضای باند معلوم الحال شما، در میان خود و یکسان پنداشتن ما با این جمع رذل و پست، نیستبم و نخواهیم بود.

این گروه اراذل و اوباش مذکر و مونث را که سبب آزار و اذیت جسمی، روانی، اشاعه فساد و فحشاء میان دختران و زنان مسافر، بر هم زدن امنیت زندگی شخصی و خصوصی ما و تهدیدی برای حیثیتمان، گشته اند از ' سیستم حمل و نقل عمومی مترو '، خارج کنید. در غیر این صورت، هر خسارتی از جانب این دوستان و یاران غارتان، متوجه ما گردد، شما و همکارانتان در ' شهرداری تهران ' نیز، به عنوان ' شریک جرم ' ایشان، به دادگاه، معرفی خواهید شد.

  • ۳۰ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۹:۰۴
  • بنده خدا

تصویری از راهبگان ساکن دیر:

۱- پوشش مناسب و مورد رضای پروردگار ( نه پوشش مد نظر حکومت یا همسر ). ۲- عدم همنشینی، موانست و پیوند دوستی یا زناشوئی بستن با جامعه ناپاک و در نتیجه، عدم زایش فرزندانی آلوده و گناهکار و نیز، عدم خلق و اشاعه اعمال قبیح در جامعه. ۳- پیوسته در ذکر خدا و در خدمت خدا یا خلق، بودن که سبب دوری و پاک شدن هر چه بیشتر شخص از گناهان و نزدیکی او به پروردگارش، می گردد. ۴- مرتکب عمل زشت ' ازدواج و طلاق متعاقب ' آن که پیمان شکنی خداوند است نشدن. ۵- به فضاحت نکشاندن تصویر پیامبر و مادر پیامبر خویش (ع).

و اکنون، تصویری از بانوان در توهم ' پاکی '، فرو رفته ایرانی:

۱- پوشش مشکی و مورد اکراه خداوند؛ اما مورد پسند و قبول همسران، جامعه و خویشتن، جهت ایجاد حس خوب در شوهر؛ به جهت تمکین و اطاعت از وی، در این امر. ۲- حس تکبر و خود برترپنداری و در نتیجه، بی حجاب خواندن اغیار مونث بدون ' پوشش برتر ' و در نتیجه، زیر پا نهادن آیات کتاب آسمانی ' قرآن کریم ' که می فرماید مبادا گروهی از انسانها، گروه دیگر را مسخره کنند؛ شاید آنها بهتر از آنان، باشند و مبادا به عیبجوئی، بپردازند و ارتکاب گناهان کبیره ' تهمت به بی حجابی ' و ' تکبر '. ۳- بستن پیمان زناشوئی با مردان چشم چران، فاسد و زناکار، با هدف همنشینی دائمی با ایشان که به شریک شدن در گناهان ریز و درشت ایشان و خلق فرزندانی آلوده از آنها و انتشارشان به جامعه و افزایش فساد موجود، منتج خواهد شد. ۴- در عوض تلاش در ذکر دائمی پروردگار، پیوسته، در فکر ایجاد تغییر و تنوع ظاهری بودن، در جهت جلب توجه شوهران چشم چران و تنوع طلب خود، برای جلوگیری از مجذوب شدنشان به سمت افراد مونث هم صنف ایشان و حضور دائمی در آرایشگاههای متعفن. ۵- دست زدن به طلاق که شکستن پیمان الهی بوده و عرش خدا را به درمی آورد. ۶- بر باد دادن آبروی پیامبر اسلام (ص) و دختر پاک و مطهر ایشان؛ ' حضرت فاطمه (س) '، با ادعای پیروی از ایشان و تشبیه شیوه زندگی خود به سبک زندگی آنها.

کدام یک تاسف بار است؟

  • ۳۰ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۶:۵۲
  • بنده خدا

حکومت جمهوری اسلامی ایران که مدعی پیروی از درخواست مردم، در ایجاد ' گشت ارشاد ' و در نتیجه، ضرب و شتم جسمی و ‌ایراد جراحت، از طریق وارد نمودن اتهامات واهی فساد بر احساسات دختران ایرانی، هستی!

آیا حاضر به تمکین از درخواست دختران پاک سرزمینت نیز، هستی که علیرغم عدم استفاده از ' پوشش برتر ' مورد سلیقه شما، جویای پاکی باطنی و حقیقی و خواستار پایان دادن به سبک زندگی غلط اکثریت زنان ' حجاب برتری ' ایرانی، بوده که فاحشه وار، با مردان آلوده، زناکار و چشم چران ایرانی، پیوند زناشوئی بسته و در قبال مهریه های سنگین بادآورده و نفقه روزانه خویش، رحم آلوده شان را در اختیار آنها، قرار داده و وجودشان را مبدل به ' مزرعه کشت میکروب '، می کنند و با رهاسازی پسران زناکار پرورش یافته خود، در میان جامعه دختران باکره پاک نهاد، به ناپاک ساختن رحم آنان، می پردازند؟

آیا این کار زنان و مردان ایرانی اشاعه فساد و فحشاء نیست؟

  • ۲۶ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۶:۳۵
  • بنده خدا

علیرغم شکایت کتبی بابت مزاحمتها و آزار و اذیتهای عامدانه ' باند دستفروشان، متکدیان، فساد و فحشاء و مزاحمین نوامیس مترو ' به ' بازرسی شهرداری تهران ' و ناامنیهائی که برای شهروندان، ایجاد می کنند، هنوز، شاهد حضور و حرکات بی رحمانه و غیرمتمدنانه آنها در مترو و به دنباله آن، در معابر و حتی در محل سکونت خود، هستیم.

روز یکشنبه ۲۳ اردیبهشت ۹۶، ساعت ۱۸ و ۲۰ دقیقه عصر، بود که طبق معمول، برای خروج از مترو، قصد استفاده از آسانسور سمت سکوی ' فرهنگسرا 'ی ایستگاه متروی ' حر ' را داشتم. چند روز قبل نیز، حین ورود به آسانسور، متوجه رفتارهای مشکوک دو پسر جوان با ظاهری شهرستانی، شدم که در عوض ادامه دادن به مسیر خود، مدام، مراقب حرکات من بودند تا حرکات خود را با آن، تطابق دهند. وقتی می ایستادم، می ایستادند. وقتی به سمت آسانسور، می رفتم، آنها هم، می آمدند. وارد آسانسور که شدند، منتظر ورود من بودند و همین طور، نگاهم می کردند که با مشاهده عدم تمایلم به داخل شدن، بیرون آمده و با نگاههای منظوردارشان، به سمتم، آمدند. راهرو خلوت بود و من از ترس، از در گیت، عبور کرده و خود را به میان جمعیت روی سکو، رساندم. آنها هم، دست از پا درازتر، از پله ها، برای خروج، استفاده کردند.

آن روز نیز، حین استفاده از آسانسور، متوجه یکی از پسران دستفروش شدم که لوازم جانبی موبایل می فروخت. پسر طوری به سرعت و وحشیانه، خود را به داخل، انداخت که مجبور به خروج، شدم تا مبادا آسیبی متوجهم گرداند. با لحنی شیطنت آمیز، صدایم کرد: ' خانم! '‌. جواب ندادم و در بسته شد. نفس راحتی کشیدم.

آسانسور بعدی که پائین آمده و سوار شدم، صدای پسر دستفروش به گوشم، رسید که با شیطنت، تکرار می کرد: ' زود، بیرون آمد. خیلی فرز است. ' در که باز شد، گفت: ' سلام. ۵۰۰۰۰ تومان می دهم ها. ' من که همواره، پشت هر پسر و مرد نجسی، زن آلوده و فاحشه ای می بینم، جواب دادم: ' ۵۰۰۰۰ تومان را بده، به مامانت که منتظرت، است. مامانت عادت کرده ۵۰۰۰۰ تومان، ۵۰۰۰۰ تومان بگیرد و کثافت زائیده و تحویل جامعه، دهد. ' خنده تهوع آوری کرد و همان جا، با دو تن از دوستان دستفروش دیگرش که آنها هم، پسر همسن او ( ۱۸ - ۲۰ ساله ) و فروشنده لوازم جانبی موبایل بودند، ایستاد و به دلقک بازی خود، ادامه داد.

من که به مرز انفجار، رسیده بودم با ۱۱۰، تماس گرفته و درخواست کمک کردم؛ اما مرا به پلیس مقتدر و قانونمدار مترو (!)، ارجاع داد. من که خاطره خوشی از مراجعه به پلیس مترو، نداشته و آن را عملی بی حاصل می دیدم گفتم: ' پلیس مترو که کاری نمی کند. طوری می خندد که انگار، اتفاقی نیفتاده. وقتی از دستگیری مجرمی که روبرویش، ایستاده، ابا دارد، الان که مجرم فرار کرده و حضور ندارد، تنها حرفی که می زند این خواهد بود: ' کسی این جا، نیست که دستگیرش کنم. ' به شهرداری هم، شکایت کرده ام؛ اما می گویند کاری از دستشان، برنمی آید. فایده ای ندارد. '؛ اما باز، مرا به پلیس مترو، ارجاع داده و با لحنی مهربان، گفت: ' موارد پیش آمده در مترو، به پلیس مترو، مربوط می شود. '

با عصبانیت، نزد مسئول ایستگاه مترو که پیشتر، نوید و وعده جمع آوری این باند محترم را داده بود، رفته و پرسیدم: ' مگر نگفته بودید دستفروشان را جمع می کنیم؟ اینها که هنوز، ولو هستند. ' و قضیه را برایش، توضیح دادم. جواب داد: ' قرار است جمعشان کنیم. خوب، از آسانسور، استفاده نکن. ' دو کارمند دیگر مترو هم، آن جا، حضور داشته و با نگاه کردن به سقف، زمین و اطراف، خود را بی تفاوت و غیرمسئول نشان می دادند. در نهایت، فرمودند: ' چهره پسر دستفروش را که به یاد داری. دفعه بعد که دیدیش، به مامور، بگو که دستگیرش کند. ' همان حرف تکراری ای که به مدت ۲ سال، شکایت مکرر، دریافت می گردد.

ناگفته نماند زمان پائین آمدن از پله ها - به سمت مسئول ایستگاه - متوجه دو تن از کارمندان مترو، شدم که پیش از خروج از مترو، پائین بوده و با خنده احمقانه ای، نگاهم می کردند. اینکه چگونه مرد لواشک فروشی که همیشه، بیرون از مترو، می ایستاد؛ آن روز، آن جا، نبود و اینکه چطور ۳ دستفروش پسر همزمان با هم، پشت در آسانسور، کمین کرده و کارمندان مترو نیز، به دنبالم، آمده و در خفا، نظاره گر ماجرا بودند بسیار مشکوک می نمود.

چند روز قبل هم، متوجه صحبتهای دو دختر مسافر با مامور ایستگاه متروی ' دروازه دولت '، شدم که با ناراحتی و طلبکارانه، می گفت: ' چه فایده ای دارد که سوار قطارش کرده اید؟ می رود ایستگاه بعد، پیاده می شود و آن جا هم، کارش را ادامه می دهد. ' و همچون بنده، خنده خونسردانه و تمسخرآمیزی از جانب مامور، دریافت نمود. وقتی این جمله را از دهان دختر مسافر، شنیدم، خیلی خوشحال شدم: ' پس، خودتان اینها را راه می دهید، این جا. آره. ' و پشت به او، کرده و رفتند.

جای بسی خوشحالی دارد که پته ' شهرداری تهران '، ' پلیس مترو ' و کارمندان ' سیستم حمل و نقل مترو ' روی آب، افتاده و ماهیت کارشان برای همه، روشن شده است.

  • ۲۵ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۳:۰۷
  • بنده خدا

فلسطینیان عزیز! بنشینید تا صبح دولتتان بدمد. لالائیهای دولت شما به همراه سایر دول مسلمان جهان؛ به عنوان همدست و یاور ۱ درصد جمعیت دنیا، به خوبی، کارا بوده و چنان شما را در خواب، فرو برد که تنها، مشغول خوردن، آشامیدن و زاد و ولد خود، بوده و کار آزادی را به این دولتهای کذاب، واگذار نمودید. سرنوشت مردم دیگر کشورها به طور حتم، سرنوشت مردم فلسطین خواهد بود، اگر همچنان، در خواب غفلت، به خور و خواب، زاد و ولد و لذتهای جنسی، سرگرم شده و از تفکر و وارد شدن به امر مهم اداره جهان، غافل بمانید.

  • ۲۴ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۱:۵۸
  • بنده خدا