باغ عدن

پیام های کوتاه

سالهاست از ناحیه ایران زمین، صداهائی به گوش، می رسد که: ' ای جهانیان! زنان را تا حد کالائی جنسی که جهت انتفاع جنسی یا در راستای فروش محصولات و خدمات، از آنها، بهره برداری ناسالم می شود تنزل ندهید؛ حال آنکه در اسلام، مقام زن والاست و پیوستن شما به جمع شایسته ما، موجبات بلند مرتبگی و احیاء مقام بر باد رفته تان خواهد بود. '؛ اما آن چه که در جمع حقیقی و ملموس ایشان، مشهود است نقطه مقابل این سخن پردازیها و دانه پاشیدنهاست.

این جا زنان به تنهایی، جایگاه و احترامی ندارند. تنها، زمانی مورد احترام، قرار می گیرند که در مشایعت مردان، به سر برده و تفاوتی هم، ندارد مرد مورد نظر معتاد، ولگرد، بی دین، بی فرهنگ، زناکار و ... باشد یا شخصی متضاد این صفات. این جا صرفا مرد بودن ملاک کسب عزت بوده و زن همراه ایشان نیز، به تبع حضور عزتمند این مردان؛ آن هم، به سبب ترسی که از حس غیرتمندیشان، احساس می شود، مورد احترام قرار می گیرند؛ در غیر این صورت، کالاهای جنسی ای محسوب می گردند که بی مالک رها گشته و در نتیجه، این همگان هستند که صاحبانشانند.

اینجانب اکثرا بر طبق آموزه های پروردگار که به اشکالی مختلف بر مردان و زنان برگزیده عالم، وحی و القاء نموده است - من جمله ' بودا ' - همچون کرگدن، به تنهائی سفر کردن را به مشایعت با جمعیت هوسباز، همنوع آزار، حیوان آزار، غیبت کننده، تهمت زننده و ...، ترجیح می دهم. در همین رفت و آمدهایم در اجتماع مذکور، بوده که به این حقیقت تلخ، نائل گشته ام که زن - هر چند پاکدامن و پرهیزگار - همواره محکوم به قرار گرفتن در معرض انواع سوءظنهاست. این جاست که فاصله حرف تا عمل، نمود می یابد. جامعه ای که زن به واسطه اسلامی بودن، از مقام و جایگاهی والا، برخوردار است، جامعه ای که قرار است با ظهور منتظر آخرالزمان، زنان بتوانند بدون مزاحمت و تعرض غیر، به مسافرتهائی طولانی بپردازند و ... کجاست؟

به سبب عمومیتر بودن مترو و احتمال کمتر دچار شدن به انواع بزههای مرسوم در جوامع فاسد؛ از جمله آدم ربائی، تجاوز به عنف و ...، این وسیله - علیرغم کاستیهای رفاهی بسیار - بخش اعظمی از وسائل عبور و مرور مرا شامل می شود؛ اما چه بسا همین مکان منشاء ناامنیهای فراوان؛ آن هم، از ناحیه کارمندان - به زعم دولت - متعهدش، شود و دلیلی نیز، نمی توان برای آن، متصور شد؛ به جز تنها بودن بانوی مسافر. از فیلمبرداری از وی، گرفته تا پخش آن و ایجاد شایعه مبنی بر دستفروش بودن فرد، توصیه به ماموران مترو به برخورد و ایجاد مزاحمت برای وی و نیز، توصیه به سایر دستفروشان محترم آن، به متلک پرانی و پرسش مکرر که: ' آیا دستفروش هستی؟ ' و در انتهاء و مهمتر از همه، پیج مکرر پلیس مترو و دادن گزارشهای کذب در رابطه با مشکوک بودن وی، بردنش به دفتر پلیس و بازرسی مکرر محتویات کیف او و توهینها و افتراءهای پی در پی ایشان، همه و همه از مصادیق جرائم کیفری بوده که مطمئنا طبق قانون، قابلیت تعقیب قانونی را داراست؛ اما با مورد پرسش قرار دادن پلیس که: ' منشاء این گزارشات مداوم کذب کیست که بتوان وی را مورد پیگرد قانونی، قرار داد، جواب چیزی نیست جز: ' گزارشات مردمی. ' - حال آنکه صدای پیج ' پلیس مترو ' لحظاتی پیش، توسط اتاق کنترل ایستگاه، به گوشم، رسیده و متوجه آمدن چند پلیس زن - متعاقب آن - شده بودم.

با مراجعه و بررسیهای رویدادهای سال گذشته، به این نتیجه، رسیدم که همه این مزاحمتها، دست انداختنها و قهقهه آشکار زدنها از زمانی شروع شد که جهت حل مشکل زمینی که در نبود ما، توسط یکی از نهادهای دولتی و با همدستی ساکنان محل، تصرف شده و زمان بسیاریست که جهت منصرف ساختنم از پیگیری، مورد تهدید جانی، قرار می گیرم، مشغول تماس با ادارات، اشخاص و نهادهای مختلف، بودم و کارمندان مستقر در محل نیز، با گوشهائی تیز، مشغول استراق سمع به زعم خویش، قانونیشان بودند.

حال چه رابطه ای میان مشکل زمین یک دختر و علاقه شدید کارمندان محل به وارسی اوراق هویتی و به دست آوردن اطلاعات شخصی ایشان - به بهانه ها و تهمتهای واهیست - با شما، وقتی یکی از همین اشخاص متعهد و مسئول، رو به دیگری، می گوید: ' دختر بی صاحب است. ' و دیگری ادامه می دهد: ' صاحبش تو هستی. '

  • ۹۶/۰۵/۱۰
  • بنده خدا
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.