باغ عدن

پیام های کوتاه

حرفیست که سالهاست میان ایرانیان، رواج داشته و عادت دارند به همه چیز، رنگ شرقی و غربی، بخشیده و هر حرکت یا حرفی خلاف معیارهای شرقی خود را تعبیر به غربی بودن، کرده و سریعا، مقابلش، جبهه گیری نمایند. از قدیم، گفته اند: ' کافر همه را به کیش خود، پندارد. ' زنان ایرانی - بدون اغماض و پرده پوشی - حقیقتا، آدمهای ظاهربین و در نتیجه، ظاهرسازی هستند. در واقع، همین خصلت ظاهربینشان سبب گردیده تمامی تلاش خود را صرف ظاهر خویش، نمایند. پس، مسئله عجیبی نیست که جراحی پلاستیک انجام گرفته توسط زنان ایرانی، آمار بالائی را در بین زنان جهان، از خود، نشان دهد.

کافیست نیاز باشد جهت خرید یک قرص نان، از منزل، خارج شوند. اگر مایل به نشان دادن خود، در حد و اندازه آدمهای به شدت، دیندار باشند، حجم عظیمی از وقت خود را صرف پوشیدن شلوار، مانتو، ساق دست، روسری یا مقنعه و چادر کرده و پس از خروج از منزل نیز، زمان و انرژی فراوانی را در جهت نگاهداری آن همه پارچه از خود، آویزان کرده، به کار می برند. آن قدر مشغول نمای خارجی خویش، هستند که تمامی توجهشان روی نحوه پوشش اشخاص و مقایسه آن با خود، بوده که نتیجه آن به صورت فوران انرژی ناشی از آن همه تفکر بیهوده، به شکل متلک پرانی، آزارهای زبانی، برچسب زدن، تهمت، غیبت و ...، خود را نشان می دهد. اگر هم، اهل آرایش، مد و ... باشند، جائی از صورت و بدنشان، نیست که از انواع مواد آرایشی، ایمن بماند.

با این سطح بالای ظاهربینی و ظاهرسازی، بی دلیل نیست که تمامی اعمال دیگران در نزدشان، نمایش، فیلم آمدن یا تلاش جهت جلب توجه، به نظر آید. ایشان به گونه ای رفتار می کنند که گوئی اگر دختری به انتخاب لباسهای راحت و روشن و نه تنگ و تیره، پرداخت، همه بر اثر مشاهده فیلمهای شبکه های ماهواره ای و با هدف نمایش و خودنمائی، بوده و نه اینکه با این کار، بخواهد فشار کمتری را بر جسم، روان و روحش، تحمل نموده و به این ترتیب، سلامتیش تامین شده یا تمرکز بهتری روی امور مهمش، داشته باشد. از نظر ایشان، ' آفتاب شرقی ' چیزی متفاوت از ' آفتاب غربی '، بوده و از آن همه اشعه های خطرناک و سوزش آفتاب دیار غرب، بریست. پس، طبیعیست که با مشاهده دختری چتر به دست، آن هم، در هوائی غیربارانی، زبان به متلک پرانی، گشوده و مدام، تکرار کنند: ' باران می آید؟ بارون میاد جرجر. توهم زده است. آفتاب نسوزاندت! از بس که فیلمهای ماهواره ای تماشا می کنند، ادای خارجیها را درمی آورند. ' گوئی آفتاب تنها، در مملکت غرب، طلوع کرده و در ایران آفتابی یافت نمی شود که نیازی به چتر، باشد. شاید هم، آفتاب با رسیدنش به افقهای ایران اسلامی، تغییر ماهیت می دهد. عاقبت کار آدمهای متظاهر هم، چیزی بیش از این، نیست که اعمال دیگران را همچون عملکردهای خویش، نمایش و تقلید از فیلمهای خارجی، انگاشته یا تلاش با نیت جلب توجه انظار؛ چرا که کافر همه را به کیش خود، پندارد.

دیروز حدود ساعت 5 عصر، پس از انجام خرید تعدادی از اقلام، از کتابفروشیهای خیابان انقلاب، در حال بازگشت به خانه، با مترو، بودم که زن دستفروشی حدودا 40 و چند ساله، پس از ورود به قطار، با مشاهده من - همانطور که خنده نیشداری بر لب، داشت و مرا نشان می داد - رو به سایر مسافران، کرد و گفت: ' ' الیزابت '. ' چندین بار، این حرکت مشمئزکننده را انجام داد تا اینکه کاسه صبرم لبریز گشت و با ناراحتی، پرسیدم: ' چرا فکر می کنید چتر تنها، برای خارجیهاست؟ مگر آفتاب فقط، در غرب، وجود داشته و ایران آفتاب ندارد؟ '. با پروئی، جواب داد: ' من با تو، نیستم. دوستم را صدا می کنم. ' برای بی اثر کردن دروغ مفتش، بلند بلند، صدا کردم: ' ' الیزابت '! ' الیزابت '! کجائی؟ با تو، کار دارند. ' کسی جواب نداد. پرسیدم: ' پس این ' الیزابت ' کجاست؟ '. به نقطه ای دور، داخل قطار، اشاره کرد و با تمسخر، گفت: ' من دوستم را صدا کردم. ' رو به مسافران، گفتم: ' کارشان همین است. مدام، دختران و زنان تنها و خوشگل را گیر آورده و شروع به دست انداختنش، می کنند. ' و قضیه خانم باردار تنها، دختر زیبای مانکن و سیاهپوش و ... را برایشان، شرح دادم. او که با اجناسش، به ته واگن، رفته بود داشت با دوست دیگر دستفروشش که همیشه، او را در حال فروش ریمل، دیده بودم، با صدائی بلند، صحبت کرده و مرا متهم به دیدن شبکه های ماهواره ای و تقلید از آنها، انجام نمایش و گرفتن معرکه، می کرد. ' جواب دادم: ' این من نیستم که فیلم بازی می کند. تو هستی که فیلم بازی می کنی. اول، به من، می گوئی: ' الیزابت '. بعد، انکار نموده و ادعا می کنی با دوستت، بوده ای. آخر هم، می روی آن سمت و پشت سر من، بلند بلند حرف زده و نامربوط می گوئی. آن وقت، مرا متهم به معرکه گیری، می کنی؟ '. چنان گستاخ و پررو بود که با ایستادن قطار، خود را به دری که من کنارش، ایستاده بودم، رساند و به دوست دستفروش دیگرش که تازه، سوار شده بود، گفت: ' مردم دعوا دارند. ' و با نیشخندی، پیاده شد. البته ایستگاه ' فردوسی ' خارج شد تا ایستگاه بعد - ' دروازه دولت - با ماموران پلیس، مواجه نگردد.

ایستگاه ' دروازه دولت ' که رسیدم، دو پلیس زن آن جا، حضور داشتند و به خیال خودشان، با دستور دادن به دستفروشان، مبنی بر ورود به قطار، در حال ایجاد نظم، بودند. مشکلم را با آنها، مطرح کردم؛ اما به جای رسیدگی، گفت: ' به ما، مربوط نمی شود. به مسئول حفاظت فیزیکی ایستگاه، بگو. ' توضیح دادم که خانمی دستفروش به من، اهانت کرده، مرا مورد استهزاء، قرار داده و متهم به دیدن شبکه های ماهواره ای و تقلید از آنها، نموده است و دخالت در این مورد، در حوزه کاری شماست. یکی از پلیسهای زن، در عوض انجام وظیفه، ایرادگیری از سر و وضع من و تغییر دادن بحث از جرم دستفروش و بی کفایتی خود را به پوشش من، آغاز نمود: ' اصلا، این چه وضعیست که خود را درآورده ای؟ '. با لحنی جدی و ناراحت، پرسیدم: ' شما ' گشت ارشاد ' هستید؟ '. او که فهمید طرفش فردی ناآشنا و خرفت نیست دیگر، چیزی نگفت و خودش را در آغوش مامور دیگر، پنهان ساخت و با بیان حرفهای درگوشی و خنده های حاکی از تمسخر، آن جا را ترک کرد. دنبالشان، رفته و گفتم: ' کارمندان دولت زمین مردم را بالا می کشند، می گوئید: ' لباست را درست کن. ' دستفروشانتان مردم را اذیت می کنند، می گوئید: ' برو لباست را درست کن. ' پرداختن به لباس من، خیلی مهمتر از خرابکاریها، کلاهبرداریها و تصرف زمین مردم، است؟ '. اهمیتی نداده و همینطور، به راه خود، ادامه می دادند.

بدین ترتیب، پس از بیان مطلب به سرپرست دفتر پلیس ایستگاه و اظهار  تاسف صرف ایشان، دست به دامان بازرسی پلیس، شدم تا این قدر آسان و بی زحمت، درجه بالا نبرده و حقوق مفت دریافت نکنند. شاید هم، این همان نظم مورد نظر نیروی انتظامی باشد که در جهت اصلاحش، زحمت تکانی هر چند کوچک را نیز، به خود، نمی دهد که اگر این طور باشد، وای به حال ما و بدا به حال آنها! الا لعنت الله علی الظالمین ( سوره ' هود ' - آیه 18 ).

  • ۹۶/۰۹/۰۲
  • بنده خدا
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.