باغ عدن

پیام های کوتاه

دیروز عصر، پس از خرید رگال لباس، از فروشگاهی واقع در دروازه دولت، تصمیم به استفاده از مترو، گرفتم که با ممانعت کارمند مسئول گیت مسافران، روبرو شدم؛ چرا که طول میله های رگال ۱ متر و ۷۰ سانتیمتر و حداکثر طول مجاز اشیاء جهت ورود به سیستم حمل و نقل مترو، ۱ متر بود.

با آنکه علاقه ای به زیر پا گذاشتن قوانین، نداشتم؛ اما تخلفات و جرائم متعدد کارمندان مترو و پلیس آن در یاری رساندن به ' باند مخوف دستفروشان، متکدیان، فساد و مزاحمین نوامیس مترو ' و عدم تلاش در جمع آوری آنها - علیرغم شکایات متعدد به ' حراست مترو '، ' بازرسی مترو '، ' پلیس مترو ' و ' بازرسی شهرداری تهران ' - مایل بودم کمی مسئولان مترو را از این بابت که مردم از دست به یکی کردنها و شراکتهای عوامل مترو با این باند مخوف، در انجام جرائم و تخلفات آشکارشان، باخبرند، روشن کنم.

پس، رو به وی، پرسیدم: ' این قانون را برای چه، گذاشته اند؟ '. جواب داد: ' این را دیگر، من نمی دانم که چرا این قانون وضع شده است.' ادامه دادم: '  اگر این طور باشد، هر فردی که بیشتر از ۱ متر، قد داشته باشد هم، امکان استفاده از مترو را، نخواهد داشت. ' با بی حوصلگی، ضربه ای به شیشه اتاق کنترل پشت سرش، زد و گفت: ' این خانم را توجیه کنید، لطفا. ' و بلافاصله، سرش را داخل گوشیش، فرو برد. کارمند داخل اتاق کنترل - خنده بر لب - فرمودند: ' این میله ها از شما هم، بلندتر هستند. شما هم که ماشاءالله، ۱ متر و ۶۸ را باید داشته باشید. طبق قانون، بیشتر از ۱ متر، غیرمجاز است. '

دیگر، چیزی نگفتم؛ چرا که تا همین حد، بحث برای زدن ضربه نهائی، کافی بود. پس، گفتم: ' ای کاش دستفروشان و گدایانشان را هم، این طور، جمع می کردند! '. داشتم به سمت پله های خروج، قدم برمی داشتم که مردی که مشخص بود از عوامل متروست با عجله، آمد و نگاهی به من، انداخت و بدون حرفی و با دست، اشاره کرد: ' بفرمائید داخل شوید. ' از آن جهت، می گویم از عوامل مترو، بود؛ چرا که بدون زدن بلیت، از گیت، عبور کرد.

مجددا،‌ با اشاره سر و دست، مرا دعوت به ورود غیرقانونی به مترو، نمود. نمی دانم چرا کارمندان و پلیس مترو گمان می کنند ' قانون ناطق ' بوده و هر زمان که اراده نمایند، قادر به تغییر قوانین ثبت شده، هستند. گوئی مترو ملک پدریست و آنها نیز، مالک بی چون و چرای آن و هر گاه که بخواهند، می توانند جهت انباشتن کیسه های خود از طرق غیرقانونی قاچاق فروشی، تکدیگری، باندهای فساد و ...، اراذل و اوباش دستفروش، متکدی و ... را از میان مردان، زنان و کودکان خیابانی و بی سرپناه، مهاجران غیرقانونی کشورهای وحشی، حبس کشیده ها و ...، گرد هم، آورده و داخل راهروها و واگنهای مترو، به کسب و کار سودمندشان، بپردازند یا برای کامجوئی از دختران و زنان و ارضای شهواتشان، با پناه دادن این جمع زنان خلافکار در خود، هر زمان که بخواهند، آتش شهواتشان را رفع نمایند.

می دانستم همچون گذشته که تنها تردد کردنم در مترو، سبب سوءتفاهم و تشدید طمع آنها در کشاندنم به باند خلافکارشان و کامجوئی، گشته بود، این بار نیز، قصد دارند با راه دادن غیرقانونیم به مترو، راه را برای دوستی، باز کنند، با حرکت سر، به او، حالی کردم که نیازی به کمکهای طمعکارانه شان، ندارم. پس، روبرگردانده و پیروزمندانه، از مترو، خارج شدم.

این است حکایت حقیقی مترو و کارکنانش.

  • ۹۷/۰۳/۲۶
  • بنده خدا
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.