اگر در جرائم این باند مخوف، شریک نیستید، دلیل مقاومتتان در مقابل خواست مردم - جمع آوری آنها - چیست؟

به نظر شما، علت مقاومت ' شهرداری تهران '، ' شرکت بهره برداری متروی تهران ' و ' نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران ' در مقابل شکایات دختران و زنان مسافر مترو بابت مزاحمتها، آزار و اذیتها و انواع جرائمی که باند مخوف ' دستفروشان، متکدیان، فساد و فحشاء و مزاحمین نوامیس مترو '؛ اعم از زن و مرد، در حق این مسافران منفرد، روا می دارند، چیست؟

چگونه است که سعی در اغواء و به انحراف کشاندن دختران و زنان مسافر، تلاش در تجاوز به عنف به آنها در آسانسورها یا راهروهای خلوت مترو، توسط همین دستفروشان و متکدیان به ظاهر زحمتکش - اما تبهکار، در پشت پرده - و تهدید به بردن آبروی آنها و متهم کردنشان به فساد، در صورت تن ندادن به دوستی با این گروه منحرف و سرگردان در نظر ' پلیس مترو '، کارمندان ' شرکت بهره برداری مترو ' و نیز، 'شهرداری تهران '، به هیچ، انگاشته می شود؟

آیا همین افراد حاضرند این جمع اراذل و اوباش در میان خانواده ها و نوامیس ایشان، حاضر گشته و امنیت جانی، مالی، و حیثیتی آنها را به خطر اندازند؟ همدستی شما ماموران نظم و امنیت شهر با این باند خرابکار، مصداق ' معاونت در جرم ' را دارد.

پس، با فریاد زدن نمایشی ' لطفا جهت امنیت مترو، از خرید از دستفروشان و کمک به متکدیان، خودداری فرمائید. '، از بلندگوهای مترو، سعی در پاکسازی چهره خود، نکنید؛ که حنایتان دیگر، رنگی ندارد.

' باند دستفروشان، متکدیان، فساد و مزاحمین نوامیس مترو و شهر ' را به خانه اصلی خود - زندان - برگردانید!

از شهروندان مسافر محترم متروی تهران، خواهشمند است از خرید یا کمک به اعضای ' باند دستفروشان، متکدیان، فساد و فحشاء و مزاحمین نوامیس مترو '، خودداری فرموده و با این کار، به خروج همیشگی این باند خلافکار، از سیستم حمل و نقل عمومی مترو که مسلما، تامین امنیت مسافرانش بر عهده ' شهرداری تهران '، ' شرکت بهره برداری مترو ' و ' نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران '، است، یاری رسانند.

اعضای این باند گسترده که توسط بخشهای مختلف ' شهرداری تهران '؛ از جمله، ' ستاد توانمندسازی زنان سرپرست خانوار '، ' شرکت بهره برداری مترو '، نیروهای ' نظم شهری ' و با همکاری ' نیروی انتظامی '، ساماندهی شده و جهت تخلیه جیبهای مسافران، در بین مردم، رها گشته اند افرادی شامل مردان و زنان فاسد خیابانی، مهاجران غیرقانونی کشورهای بی تمدن و وحشی، آوارگان شهرستانی، افراد تازه از حبس در آمده و زنان و دختران بی سرپرست یا بدسرپرستی، هستند که توسط ' نیروی انتظامی ' و نیروهای ' نظم شهری شهرداری '، از طریق گشت زدن، در سطح شهر، جمع آوری یا با ژستی بشردوستانه، با راه اندازی ستادهائی؛ از جمله ' ستاد توانمندسازی زنان سرپرست خانوار شهرداری تهران '، شناسائی و جهت انجام فعالیتی غیرقانونی - اما دارای سودی دوجانبه، برای ایشان و این باند مخوف - در مترو و سطح شهر، رها گشته اند.

اما همیشه، شاهد انکار کارمندان ' شهرداری '، ' شرکت بهره برداری مترو ' و ' نیروی انتظامی ' هستیم که با ژستی قانونمدارانه و حامی امنیت مسافر، خود را از این گروه، متمایز کرده و از بلندگوها، فریاد می زنند: ' لطفا جهت تامین امنیت مترو، از خرید از دستفروشان و کمک به متکدیان، خودداری فرمائید. '؛ ولی شنونده باید عاقل باشد.

شاید میان دستفروشان و متکدیان مترو و شهر، افرادی متدین و نیازمند وجود داشته باشند؛ اما بلا که بیاید، تر و خشک با هم، می سوزند. سزای همین افرادی که در مقابل مردم آزاریها و زیانهای جانی، مالی و حیثیتی این باند مخوف که در حق مسافران نگونبخت دختر و زن خانواده دار مترو، روا داشته و می دارند، سکوت و به نوعی، با ایشان، همراهی نموده و از اعلام برائت از آنها، واهمه دارند چیزی جز این نیست.

آیا شما شهروندان تهرانی و سایر شهرهای بزرگ ایران حاضر هستید این جمع آلوده یا مستعد انواع جرائم در عوض خوابیدن در زندان و آن هم، به خرج دولت مسئول، در سطح و زیر شهر، میان شما، رها شده و به بر هم زدن امنیت شما و خانواده های شریفتان، بپردازند؟ آیا حاضرید دولت با فریبکاری و دغلکاری خود، هزینه زندگی آلوده این گروه را بر دوش شما و خانواده هایتان، بیندازد؟

این افراد هر چند، میان مسافران دیگر، جانماز آب کشیده و چهره واقعیشان را پنهان سازند؛ اما چهره، هویت و شخصیت واقعیشان برای من و خیل عظیم دیگر دختران و زنان، آشکار گشته: ' مردان و زنان خیابانی، مهاجران غیرقانونی، آوارگان شهرستانی، مرتکبین انواع جرائم و حبس کشیده و ... ' . هزینه زندگی این جمع آلوده با ما مردم، نیست. ما شهروندان امنیت می خواهیم.

زن آلوده ' حجاب برتری ' ایرانی! با سوراخ کثیفت، پوشش دختران باکره به خیال خامتان، ' بدپوشش ' را نشان مده!

زن ' حجاب برتری ' ایرانی ای که صرفا، تعداد دورهای پارچه مشکی محاط بر باسن و ماتحتت را، ملاک پاکیزگی خود قرار داده و علاوه بر پسران چشم چران، زناکار و آلوده به انواع گناهانی که از سوراخ ماتحتت، خارج نموده ای، خود نیز، در گوشه های خیابان، هر از چند گاهی، با نقاب مشکیت که به خیال خویش، آن را پوششی برای آلودگیهای باطنیت، می بینی، ظاهر گشته و با وقاحت، به عیبجوئی از پوشش دختران پاک و باکره و تمسخرشان، می پردازی!

لطف کن و در عوض پیچاندن پارچه مشکی روی پارچه های مشکی در اطراف باسنت و به رخ کشیدن آن به دختران پاک نهاد جامعه، به جمع کردن و کنترل سوراخ گشادت، بپرداز که پسران کثیف و آلوده ناشی از هوسرانیهای نجس توی متعفن و شوهرت کثیفت، در درونت، پرورش نیافته و دنیای پاک ما دختران باکره را به لجن، نکشانی.

لباس برای جمع کردن سوراخت است. آن وقت، کار تو چیست؟ لایه های لباست را بیش از حد معمول و واجب، ده برابر نموده؛ اما سوراخت را رها می کنی. بعد، برای پاکسازی چهره خود، به سراغ دختران پاک و دست نخورده، رفته و بر پوشش آنها، انگشت می گذاری؟

کاش پدر و مادرت که در طی این سالیان، به تربیت ' دختر حجاب برتری ' خود، بالیده و به نکوهش دختران ' غیر حجاب برتری '، می پرداخته اند در طی این همه مدت، فکری به حال سوراخ گشادت، می کردند! اما این ' رحم آلوده ' دست پرورده خود همان پدر و مادر خوش خیالت است تا شاید به واسطه آن، چند صباحی را بیشتر عمر نموده و به واسطه تنهائی ناشی از پاکیزگی حقیقی رحم، دچار مرگ زودرس نگردی.

ولی من همین جا، تربیت ناکرده پدر و مادر رذلت را انجام داده و به تو و امثال تو، می گویم: ' با سوراخ کثیف، مردم را نشان مده. هر وقت، توانستی برای پاکیزه نگاه داشتن رحم و معبد بدنت که خداوند آن را نزد تو، به امانت گزارده، از ازدواج با پسران و مردان آلوده و زایش پسرانی چشم چران‌ و زناکار، چشمپوشی نموده و ' تنهائی ' را انتخاب کنی، دم از عفت و طهارت نداشته ات، بزن. '

عامل ناامنی در شهرها: ' شهرداری ' و زیر مجموعه های آن! پشت پرده ' شهرداری ' چه می گذرد؟

کدام خانواده ای حاضر است فرزندان و بخصوص، دختران باکره و دسته گل خود را میان جمعی مرد و زن خیابانی، مردم آزار، از زندان آزاد شده و دارای انواع سوابق جرم و شرارت و فسادی که در قالب دستفروش و متکدی، در ' سیستم حمل و نقل عمومی مترو '، مشغول فعالیت، هستند، رها کرده و اجازه دهد جمعی با این خصوصیات، با دوره کردن ایشان، علاوه بر خالی نمودن جیب آنها - از طریق تکدیگری یا قاچاق فروشی - سعی در به انحراف کشاندن دختران و زنان مسافر، نموده یا با نزدیک شدن بیش از حد و سرک کشیدن در زندگی خصوصی آنها، امنیتشان را زیر سوال، ببرند؟

' ستاد توانمندسازی زنان سرپرست خانوار ' که ابتدا، با شعار ' کمک رسانی به زنان بی سرپرست یا بدسرپرست '، آغاز به کار، نمود اکنون، با همکاری ' نیروی انتظامی ' و کارمندان بخشهای مختلف ' شهرداری ' - از جمله، کارمندان ' شرکت بهره برداری متروی تهران '، نیروهای ' نظم شهری شهرداری ' ( همان سد معبر معروف ) و ... - به مرکز تجمع مردان و زنان خیابانی، کودکان بی سرپرست یا بدسرپرست، مهاجران غیرقانونی کشورهای بی تمدن، افراد تازه از حبس درآمده و با سابقه ارتکاب انواع جرائم، مبدل گشته؛ به نحوی که قدرتشان در اثر یکدست و یکپارچه شدن، مضاعف شده و با قدرتی هر چه تمامتر، به ارتکاب جرائم گذشته خود، در حق مسافران نگونبخت مترو، می پردازند. اعضای این باند مخوف رها گشته در مترو و حتی در سطح شهر، که با پیشینه ای وحشتناک و رفتارهای نابهنجار و خلاف قانون فعلیشان، اکنون، باید پشت میله های زندان و به خرج دولت، آب خنک میل نمایند در میان شهروندان مسافر خانواده دار و محترم مترو، آزاد و رها، به بر هم زدن امنیت ایشان و فرزندان آنها، می پردازند و نیروهای مسئول برقراری نظم و امنیت شهر و مترو نه تنها، حرکتی انجام نمی دهند؛ بلکه در صورت شکایت شاکی، تمامی خسارتهای جانی، مالی، حیثیتی و ... ناشی از حضور این باند را به هیچ، انگاشته و با خنده و تمسخر، مسافر شاکی را به اصطلاح، می پیچانند.

خسارات ناشی از عدم امکان حضور مسافرانی همچون من که به دلیل این دست ناامنیها، از استفاده از ' سیستم عمومی حمل و نقل '، محروم گشته بر عهده کیست؟ آیا تاوان پولدوستی ' شهرداری ' و زیرمجموعه آن؛ ' شرکت بهره برداری مترو '، کارکنان ' نیروی انتظامی ' از یک سو و بی پولی و احتمال به خلاف کشیده شدن دستفروشان، متکدیان، مهاجران غیرقانونی و ... را باید خانواده های ایرانی و بخصوص، تهرانی بپردازند؟ شمائی که جیبهایتان از شدت انباشتگی پولهای مردم، در حال ترکیدن، است! هزینه زیباسازی شهر و امنیت شهر با شماست. این اراذل و اوباش را دستگیر و روانه زندان نموده و پولهای ستانده از مردم‌ را خرج امنیت شهروندان کنید؛ نه اینکه بار مالدوستی خود و هزینه زندگی مشتی مرد و زن منحرف، نابهنجار و مجرم را بر دوش خانواده های ایرانی، بیفکنید.

از رحم بانوان ایرانی دچار توهم پاکیزگی، همان برون طراود که در درون کثیفشان، است!

در جامعه ایران که نهایت افتخار زنانش به خوب تمکین کردن از شوهر - چه با استفاده از پوشش مورد دلخواه همسر و چه از راه برآورده ساختن نیازهای جنسی ایشان - و نیز، به تعداد دفعات فرزندآوریشان، بوده و سخنی از درون تهی آنها، صادر نمی گردد؛ به جز، آرایشگاههائی که می روند، لباسهائی که خریداری می کنند، میهمانیها و مراسم عروسی ای که در آنها، شرکت می کنند، غذاهائی که می پزند، روابط زناشوئی ای که با شوهرانشان، دارند، مهریه هائی که نصیبیان گشته، نفقه هائی که از شوهران چشم چران و حرامخوارشان می گیرند و ... ،به هیچ وجه، تعجب برانگیز نخواهد بود، اگر افتخار مردان و پسرانش هم، چیزی جز، زورگوئی، عربده کشی، پرورش اندام و عضله برای جذب جنس مخالف یا جهت استفاده از زور در روابط یا پیشبرد اهدافشان، مزاحمت برای نوامیس و ...، باشد.

از کوزه، همان برون طراود که در اوست. پسرانی که در چنین رحمهای آلوده ای، پرورش بیابند، موجوداتی بهتر از این، نخواهند بود.

و چه توهم شیرینی دارند این بانوان ایرانی که هر ساله، روز مبدل گشتن به مادران چنین جرثومه های فسادی را جشن گرفته و خوشحالی می کنند؛ آن هم، در روز ولادت دختر پاک پیامبر گرامی اسلام (ص) که به فرموده ایشان، اگر ' حضرت علی (ع) ' نبود، هم کفوی برای ' فاطمه (س) '، یافت نمی شد که با او، ازدواج کند و در نتیجه، مجرد می ماند! این بانوان چه شباهتی میان ایشان و خود که با هر موجود مذکر متعفنی، با دریافت مهریه ها و نفقه های هنگفت، پیمان زناشوئی بسته و به تکثیر و زادآوری آلودگان دیگر نیز، می پردازند، دیده اند جای بسی تعجب دارد.