باغ عدن

پیام های کوتاه

۱۶ مطلب در مهر ۱۳۹۶ ثبت شده است

جالب است وقتی شخصیتی عادی و نه عوامل دولتی، مرتکب عملی بر خلاف قانون، می گردد - برای نمونه، به شکلی غیرقانونی، به قلع و قمع درختان جنگلی یا تصرف اراضی ملی می پردازد - توسط ضابطین، دستگیر و به جرم وی که در نتیجه قانونگزاری غلط و مخالف دین، جرم شناخته شده است، بدون نیاز به شاکی خصوصی و با شکایت مدعی العموم - دادستان - رسیدگی می شود؛ ولی اگر مسئولین نهادی با تبانی یکدیگر، ادارات مختلف و اهالی یک روستا، به تصرف زمین اشخاص، در نبودشان، مبادرت ورزند، نه دادستان، نه پلیس و نه هیچ یک از اشخاصی که در مواقع ارتکاب به جرم اشخاص عادی، کیسه های حجیم پرداخت جریمه را با کوچکترین تخلفی، بی درنگ، به سمت مجرم، نشانه می روند، با اطلاع از جرم صورت گرفته که حاصل ترکیبی از جرائم انجام شده توسط نهادهای مختلف، است، کوچکترین توجهی نشان نداده و رسیدگی را موکول به ایراد شکایت از طرف شاکی و صرف هزینه های هنگفت دادرسی، می نمایند.

ماجرای توله خرس کشته شده و نیز، مرگ پلنگ رها شده در' پارک ملی گلستان ' و پنهانکاریهای مسئولین ذیربط در این باره، همه و همه نشان از زد و بندهای گسترده میان عده ای از مسئولین نهادهای اثرگذار کشور، داشته و بسی جای تاسف دارد. با جریانات صورت گرفته در ' اداره محیط زیست استان گلستان ' -  عملکردهای اشتباه، تبانیها و پنهانکاریها - می توان به خوبی، انسجام برخی از عناصر دولتی را برای انجام تخلفات و سرپوشگذاریهای متعاقب آن، مشاهده نمود.

تصویر فجیع و دردناک رفتار یک مشت سنگدل با توله خرس بی گناه، هیچ گاه، از اذهان ما، پاک نخواهد شد. از یک توله خرس، انتظار درک علائم و تابلوهای راهنما نمی رود؛ ولی محیطبانی که نامی به زیبائی طبیعت را یدک می کشی! وظیفه یک محیطبان در درجه اول، حفظ محیط زیست و عناصر آن است و در نظر گرفتن آموزشهای داده شده. بهتر نبود با فاصله گرفتن از توله خرسی که مدت زیادی از باز شدن چشمانش به این دنیا، نگذشته بود و دیگر، امکان بازگشتش هم، به این دنیا، وجود ندارد، اقدام به پرتاب دارت بیهوشی، می کردی که به بهانه در خطر بودن جانت، به آن شکل فجیع، چوب را ابزار کارت قرار نمی دادی؟ وسیله کار تو چیست؟ دارت بیهوشی یا چوب؟

شاید، در انتهاء و با یاری و خواست خداوند، زمین غصبی به مالک، باز گردد؛ ولی توله خرس نازی که بی رحمانه از پای درآورده ای هیچ گاه، به آغوش طبیعت، باز نخواهد گشت.

توله خرس عزیز دوست داشتنی! دوستت دارم. آرام بخواب تا روزی که دادستان دادت را بازستاند. فریادهای معصومانه ات را همیشه، به یاد خواهم داشت.

  • ۱۲ مهر ۹۶ ، ۲۲:۳۲
  • بنده خدا

خداوند از روز اول خلقت بشر، آدم و حوا را با حجاب، خلق نمود. البته پوشش آنها حالت فیزیکی نداشت. آن دو پیش از آنکه فریب خورده و برای رسیدن به جاودانگی، از آن چه که منع شده بودند، تناول کنند، درکی از رابطه جنسی و علیرغم عریان بودنشان، فهمی از وضعیت خود، نداشتند. پس از نافرمانی از فرمان خداوند و عمل ممنوعه شان، بود که با آگاهی از عریانی خود، شرمسارانه شروع به پوشیدن خود، نمودند و خداوند نیز، در پاسخ به طمع آن دو در جاودانه ماندن با تکیه بر قدرت خویش و نه خداوند، نعمت جاودانگی را از آنها، سلب و با ترک و رها کردنشان به اختیار خود، شرط ورود دوباره آنها به بهشت و بهره مندی از لذت جاودانگی توام با لذائذ دائمی آن را در سربلند بیرون آمدن از آزمونهای الهی، قرار داد و چون رحمان بود و رحیم، فرصت جبران را بدیشان، عطاء نمود و اوقات اذان و نماز را تعیین فرمود تا بشر نیازمندی خود به قدرت خداوند را به خود و خداوند، اثبات کرده و تکیه گاه اول و آخرش را در جاودانگی، خداوند بداند و نه قدرت فردی. از همین روی، نماز اول وقت بر انسان، واجب گشت تا اولین گناه خود را که پایه تمام گناهان اوست و تلاش برای استقلال از خداوند و تکیه بر توان خود، بوده را جبران نماید.

همین نعمت جاودانگی از دست رفته است که بشر مرگ آگاه را به سمت برقراری روابط جنسی، کشانده و از آنجائی که همه هورمونهای استرس زای تولیدشده در موجودات زنده، به واسطه فرار از مرگ، ترشح می شوند، بشر مرگ گریز که خود را پیوسته به سمت نیستی، می بیند مدام دست و پا زده و نران در جستجوی جاودانگی، به دامان جانداران ماده، پناه برده و زنان نیز، به همین شکل. آن چه که مرد و زن را یکی پس از دیگری، به برقراری رابطه جنسی، راغب می سازد آرامشیست که پس از آن، به شکل موقت و زودگذر، تجربه می کنند و چون فریبنده و سرابی بیش نیست، مدتی از اثر ناپایدار آن، نمی گذرد که مجددا، ترس از مرگ بر آنها، مستولی گشته و همه چیز از نو، آغاز می شود؛ رابطه پشت رابطه.

خداوند حجاب را بر هر دو - چه زن و چه مرد - واجب فرمود تا جبران دانشی باشد که با خوردن میوه ممنوعه ' دانش و شناخت خوب و بد ' بدان، رسیده و متوجه عریانی خود گشته بودند تا همواره، خدا را در کنار خود، احساس نموده و راز جاودانگی را در عوض پیوستگی و اطاعت از پروردگار، در پیوند زن و مرد با یکدیگر، نبینند. سپس، حلال و حرام و زشت و نیک را تعیین کرد و زنان و مردان مومن را از ازدواج و همنشینی با افراد ناپاک، منع و ازدواج پاک و ناپاک را - بر اساس آیه 3 سوره ' نور ' - بر مومنان، حرام نمود.

حال این بر عهده بشر، است که رمز جاودانگی خود را - همچون زمان پیش از هبوط - در زندگی چند روزه دنیا و توان شخصی خویش، دیده و بقاء در آن را چنان پراهمیت بداند که اولویت زندگیش ازدواج و فرزندآوری باشد یا آنکه با جان و مال، در راه اثبات ایمان خود، جهاد کرده و به جاودانگی حقیقی، نائل آید. برای زنی دنیادوست، چه اهمیتی دارد آلودگی ناشی از همنشینی با شوهری چشم چران، زناکار، حرامخوار و ...؛ چرا که این گروه از زنان، مردانگی را صرفا، در غیرت مرد در حمایت از شریک جنسی خویش، می بینند؛ اینکه به هر نحوی که، شده - حتی غصب اموال غیر، قتل و هر عمل گناه آلود دیگری - معاش آنها را تامین نماید؟ و چه حلاوتی برای مرد، بالاتر از این که زن او را اختیاردار و ناجی خود، دانسته و همان حس مالکیتی را که منشاء سقوطش به زمین، بوده بیدار و تغذیه نماید؟

چرا مردان مایلند هر جائی که پروردگار امری را بر زنان، مقرر داشته تا سطح ایمان آنها را نسبت به خود، محک بزند، ورود کرده و کاری می کنند تا زنان هنگام عمل به دستورات الهی هم که شده، خشنودی مردان را در نظر داشته و نه اینکه جستجوگر حس اطاعت، خشوع و بندگیشان نسبت به حضرت حق، باشند؟ آیا اگر مرد زن را منشاء فتنه دانسته و قصد دارد به اجبار، او را وادار به پوششی خاص، نماید - به این بهانه که حجاب زن را مانع تزلزل و لغزش خویش می پندارد - خود مرد چه جایگاهی دارد؟ آیا غیر از فتنه ایست که میل به مالکیتش، او را به سمت گمراهی زن، کشانده و کاری می کند تا زن او را یگانه منجی و فریادرس خویش دانسته و تمام تلاشش اطاعت و جستجوی رضایت مرد باشد.

پس، ای مردی که با استناد به سخنان ' امام علی (ع) '، زن را فتنه معرفی کرده و از همین روی، محکوم به رعایت حجابش، می دانی! بدان که تو نیز، برای زن، فتنه ای و با تشویق و ترغیب او به شریک گرفتنت با خداوند و ارضاء حس مالکیت تو، مسببات گمراهی ایشان را فراهم می سازی. رعایت حجاب رعایت فرمان الهیست و نه کسب خشنودی تو. لطفا از مقام خدائی کردن، کناره بگیر؛ چرا که مایل نیستم در پیروی از دستورات حق، رد پای مشرکی چون تو را مشاهده کنم.

اکیدا، توصیه می کنم به پیروی از فرامین خدا درباره خودت، مشغول باشی و به بهانه حفظ دین نداشته ات، از اشغال مقام پروردگاری در قلب، روح و جان زن، دست برداشته و بیش از پیش، گمراهش نسازی. در عوض خدائی کردن برای زن، کمی هم، تمرین بندگی کن.

  • ۱۱ مهر ۹۶ ، ۰۶:۳۸
  • بنده خدا


اینها کلمات صادر شده از دهان موجودی مذکر و هوادار دوآتشه حجاب اجباری بانوان است که بیانگر بسیاری از مسائل و حقایق پشت پرده مزاحمتهای خیابانیست: ' زنها باید بی حجابی کنند و چوب بی حجابیشان را هم، بخورند تا قدرش را بدانند؛ وگرنه با حرف و روشنگری، چیزی حل نمی شود که هیچ؛ بلکه چیزی هم، طلبکار می شوند. ' مدتیست ذهنم درگیر منشاء و عوامل اصلی مزاحمتهای خیابانی بوده و بلافاصله، بعد از هر برخورد با موارد این چنینی، به تجزیه و تحلیل ماجرا، پرداخته و اینکه آن اتفاق از جانب چه کسی و با چه تیپ عقیدتی و فکری، بوده است. آن چه که می توان به عنوان دستآورد این پژوهش انفرادی، عنوان کرد این است که اکثرا، اشخاصی که به خود، اجازه تعدی و تعرض را به ساحت دختران و زنان غیرچادری، می دهند اشخاصی با دیدگاهی تندرو، در باب رعایت حجاب، هستند. این دست اشخاص تندرو هر قدر هم، با پوشیدن لباسهای چسبان و خود را به لحاظ ظاهری، در گروه پسران و مردان روشنفکر ایرانی، درآوردن، به تغییر چهره، بپردازند؛ بوئی از وجود و نگاهشان، ساطع می گردد که تشخیصشان را ساده و بدون نیاز به کمترین تلاش، می سازد. گوئی دسته ای - چه مونث و چه مذکر - آموزش دیده اند تا با ایجاد دردسر و آزار و اذیت برای دختران و زنان به قول ایشان بدحجاب و با دیدگاهی مخالف، به نوعی، به تنبیهشان، پرداخته و بدون آنکه رد پائی از خود، بر جای بگذارند، نه تنها، از چنگال بی آبروئی و رسوا شدن نقشه هایشان، رهائی یافته؛ بلکه به نحوی، نوعی حس بدبینی را نسبت به پسران و مردان روشنفکر در بانوان ایرانی، ایجاد نمایند؛ اما این جایش را دیگر، نخوانده اند که با حس ششم پیشرفته افراد، می خواهند چه کنند؟ آیا توان فریب آن عده را نیز، دارند؟
  • ۰۹ مهر ۹۶ ، ۲۳:۰۱
  • بنده خدا

حجاب زمان و مکان نمی شناسد!

يكشنبه, ۹ مهر ۱۳۹۶، ۰۸:۳۲ ب.ظ

قابل توجه ' مهراوه شریفی نیا 'ی عزیز و دوست داشتنی که بسیار شیفته او و بازیهایش هستم که دنیا همه جایش، خانه خداست؛ حتی داخل اتاق شخصیمان. هنگام ادای نماز، بر بانوان، واجب است رعایت حجاب؛ حتی اگر پرسه نامحرمی اطرافمان، حس نشود. باید به خاطر داشت قبل از همسر، پیامبران و امامان، این پروردگارمان است که مالک و صاحب همه مکانهاست. پس، چه خوب است همواره، حتی داخل اتاق شخصیمان هم، حجاب داشته و استفاده از آن، تنها در حضور جماعت نامحرم، نباشد که این پیام از آن، القاء شود که: ' من مونث هستم و وظیفه ام ازدواج، فرزندآوری و تمکین و ایجاد رضایت جنسی برای همسر و حجابم نیز، نشانیست از وفاداری به شوهر و پوشاننده زیبائیهائی که صرفا، برای همسر خویش، آشکار خواهد شد. '

حجاب یک دختر یا زن در درجه اول، باید برای حفظ رحمش، باشد از انواع آلودگیها. چه بسا این آلودگی از سمت همسر ایشان، به وی منتقل و تکثیر شود که بر اوست ممانعت از نزدیکی و همنشینی با چنین اشخاصی؛ چرا که خداوند حجاب را واجب فرمود در جهت هدایت دختران در حفظ پاکی و طهارت خویش از مجالست و همزیستی با هر منبع فسادی؛ زیرا که خداوند علاقه ای به رفتار و عملکرد بانوان به شیوه سایر جانوران ماده، نداشته و مایل است وی در یافتن جفت و فرزندآوری، نهایت دقت خود را به کار گیرد! به نظر شما، احمقانه نخواهد بود پوشیدن چادر و حجاب برتر توسط بانوئی که همسر، همنشین و زاده اش زناکار و مفسد فی الارضی بیش نیستند؟

در انتهاء، اینکه حجاب صرفا، چادر نمی باشد. پارچه ای که تا حد معمول و قابل پسند خداوند، پوشاننده و القاءکننده حس حیا و پاکدامنیست برای بانوان، کافی بوده و استفاده از رنگهای تیره نیز، در لباسها، مکروه می باشد و چه رنگی روشنتر، خالصتر و معنویتر از رنگ ' سفید ' که وجودش گشاینده خواهد بود در مسیر رشد معنوی اشخاص؟ همه لحظات و همه مکانها به خداوند، تعلق داشته و حجاب مختص اوقات عبادت نیست.

  • ۰۹ مهر ۹۶ ، ۲۰:۳۲
  • بنده خدا

با این فساد عظیم فراگیر در سطح جامعه، اینکه چطور یک عده معلوم الحال به خود، اجازه به دست گرفتن طبل، شیپور و آلات و ادوات جنگهای گذشته را به خود داده و خویشتن را جزء لشکریان ' حسین (ع) '، معرفی می نمایند همواره، برای شخص بنده، جای تعجب بوده است. وقتی صدائی از یکی از دسته های در حال عبور، شنیدم که با لحنی حزن آلود، می گفت: ' فردا، عزیز ' فاطمه (س) ' لشکر ندارد. '، پیش خود، گفتم: ' نگران نباش. لشکر به این بزرگی، دارد که برایش، خورشت قیمه درست می کنند، طبل می زنند، گوسفند سر می برند، زنجیر پاره می کنند و ...؛ کارهائی که ' حسین (ع) ' از مردم زمانه خود، انتظار داشت و نمی کردند و اینها جبرانش می کنند. '؛ ولی فی الواقع، اگر توقع ایشان از مردم همعصرش، صرفا، انجام چنین اعمالی، بود، چه بی بخار بودند که گردن ننهاده و بدین طریق، شهادت ایشان را رقم زدند! لابد، قرار است زمان قیامت، از مردم زمان ' حسین (ع) '، پرسش شود که: ' چرا برای امام خود، گوسفند سر نبریدید؟ چرا خورشت قیمه نپختید؟ چرا طبل نزدید و چرا آواز نخواندید؟ '!

در ایران، یک ماه، مردم برای امام (ع)، عزاداری می کنند و یازده ماه باقیمانده سال، این امام (ع) ایشان است که به سبب فساد و سبک زندگی سرشار از ظلم و گناه آلود، عزادارشان است. بهتر نیست در عوض عزاداری تصنعی و آسان و ایجاد هیاهوئی که برای هر انسانی، جذاب و سرگرم کننده می نماید، تمام طول سال را به مراقبت از نفس، می پرداختند تا پایان این ایام مصادف نباشد با آغاز از سرگیری اعمال فسادآلود ایشان و شروع عزاداری امام (ع)؟ ابلهانه خواهد بود که گمان ببریم از طریق دو روز هیاهو، شناخته می شویم و نه 364 روز سبک زندگی.

به یاد صحنه ای از سریال ' ' مریم مقدس (س) ' '، افتادم که جناب ' زکریا (ع) ' خطاب به ' مریم (س) ' - زمانی که ایشان علت حضور خود در جمع مردان معبد و نماز گزاردن با آنها را فرمان خداوند بیان داشتند - فرمودند: ' آنها بری از ایمان، هستند. چطور خداوند از تو، خواسته با آنها، نماز بخوانی؟ '.

  • ۰۹ مهر ۹۶ ، ۰۰:۲۰
  • بنده خدا