باغ عدن

پیام های کوتاه

۱۶ مطلب در مهر ۱۳۹۶ ثبت شده است

زنان خود را پاک پنداشته و مردان را آلوده می انگارند؛ حال آنکه مردان آئینه تمام نمای وجود زن هستند. زنی که در بیان تفاوت زن و مرد، به آب دهان انداختن مرد، تنوع طلبی او و ...، اشاره و افتخار می کند که مرد نیست که آب دهان بیندازد پاسخ دهد زاینده و خاستگاه این نسل آب دهان انداز کیست؛ جز زن؟ چرا مردان در بازی ' من پاکم؛ تو ناپاک. ' زنان، آنها را یاری می دهند؟ آیا جز این است که تلاش برای بقاء، هر دو جنس را در فریب دادن و لالائی خواندن برای یکدیگر، ترغیب می نماید؟ نگذاریم میل به جاودانگی، ما را همصدا با ' شیطان '، قرار داده و جهت نیل به هدف، از هر فریبی، استفاده و در مقابل هر نیرنگی، سکوت کنیم که ' ابلیس ' نیز، جز این، نمی خواهد. رحم خود را پاک نگاه داشته و آن را خاستگاه هر نجاستی نسازید. بهشت زیر پای مادران زاینده و ادامه دهنده این نسل آلوده، نخواهد بود.

  • ۱۸ مهر ۹۶ ، ۱۲:۳۲
  • بنده خدا

مردان آلوده و هوسباز ایرانی و میل به جاودانگی و زنانی ضعیف النفس، بی ایمان و راحت طلب که سواری گرفتن از مردان همرتبه خویش را بر جهاد و مبارزه در راه خدا، ترجیح داده و آن را ' زنانگی ' نام می نهند. این دسته از مردان که مقابله با هواهای نفسانی کثیف را بر خود، دشوار می بینند از ترس آنکه مبادا به واسطه همین بوالهوسی، از سوی جامعه زنان پاک، طرد شده و نسل خویش را در خطر انقراض، می بینند دنیا را برای زنان، ناامن ساخته تا به بهانه نیاز زن به حامی و پشتیبان در مقابل تهدیداتی این چنینی، بدون آنکه در خود، نیازی به پاکسازی و حفظ خویشتن از گناهان، احساس نمایند، با راضی کردن زن به ازدواج و استفاده از رحم ایشان، بقاء خود را تضمین می نمایند.

همه اعمالی که از آن دو، سر زده و نامهای نیک بر آن، می نهند فریبی بیش نیستند: الف- ازدواج و همزیستی ای که صرفا، جهت بقاء خویش، صورت گرفته و با اسامی مقدس ' عشق '، ' وفا ' و ...، این عمل حیوانی خود را که حتی سوسک حمام هم، به انجامش، متعهد است متفاوت از بقیه جانداران و مقدس جلوه می دهند. ب- فرزندی که حاصل قطعی و مسلم هر رابطه ایست واسطه ریختن گناهان خود می بینند و خود را خالقان اشرف مخلوقات که اگر آنها نباشند، خداوند از خلق آدم، عاجز بوده و به همین بهانه نیز، به هر قیمتی - حتی به قیمت ازدواج و همنشینی با مردان آلوده و زایش موجوداتی به مراتب متعفنتر از خویش- از تعطیلی کارخانه ' آدمسازی '، ممانعت می کنند. ج- قبول ادامه همزیستی با مردان آلوده که خداوند به شدت، از آن، بیزار است را ' وفا ' و ' تحمل بالا ' نامیده؛ حال آنکه حقیقت باطنی آن شراکت و همدستی در اعمال گناه آلود مردان، است. د- مهمتر از همه، توهم پاکیزگی ایشان و قصد دعوت و همراه نمودن بانوان سایر ملل با خویشتن، است.

هنوز، با به خاطر آوردن این جمله ' سردار قالیباف '؛ زمانی که هنوز تصدی شهرداری تهران بزرگ را در اختیار داشتند، چنان فشاری را بر دوش خود، احساس می کنم که اشاره نکردن به آن، مطمئنا، سبب تداوم آن وضعیت خواهد بود. ایشان در مطلبی منتشر شده در روزنامه ' همشهری '، با مردانه نامیدن شهر تهران و عدم تناسب ساختار آن با وضعیت و نیازهای بانوان، آنها را ' موجوداتی همواره مغلوب ' خوانده بودند که حاضرند در مواجهه با مردان مزاحم، کناره گیری کرده و به پستوهای خانه، پناه ببرند.

ولی همین جا خدمت ایشان و همکاران سابق ایشان در نیروی انتظامی و نیز، شهردار فعلی، عرض می کنم که به عنوان یک دختر ایرانی، تحت هیچ عنوانی، به پستوی خانه، نخزیده و تا وادار کردنتان به انجام وظیفه در پاکسازی جامعه زیرزمینی مترو و جامعه خارج از مترو از لوث وجود آلوده کنندگان، از پای نخواهم نشست. بهتر است در عوض محکوم کردن دختران تنها به حصر خانگی و آزاد گذاشتن اراذل و اوباش در سطح جامعه، راحت طلبی را کنار گذاشته و کمی هم، به مسئولیتهای خود، بپردازید؛ که مطمئنا، مجرم را رها کردن و خود را با دختران تنهای جامعه، سرگرم نمودن وظیفه شما نیست که اگر این طور باشد، پلیس بودن نه تنها شغل پرخطری نخواهد بود؛ بلکه به نوعی تفریح خیابانی، مبدل خواهد گشت.

پس، در عوض فرافکنی آلودگیهای درون سازمانی خود بر دختران و توصیه آنها به سنگین و رنگین گشتن - وقتی جان به گلوگاه، رسیده و شکایت نزد شما، می آورند - از جامعه کاری خود، آغاز نموده و اراذل و اوباش به استخدام درآورده خود را اخراج نمائید. باشد که امنیت به شهر و ایضا، بخش  زیرزمینی آن؛ مترو، بازگردد.

  • ۱۸ مهر ۹۶ ، ۰۸:۵۳
  • بنده خدا

تصاویر فوق عکسهای سلفی خانمیست از ' آمستردام ' - پایتخت هلند - که از مزاحمتهای خیابانی مورد تجربه خود، در مدت یک ماه، تهیه و منتشر نموده تا نشان دهنده میزان بالای این گونه مزاحمتها در کشورش، باشد. درست است که مزاحمت برای بانوان، در اقصی نقاط دنیا، مشاهده می شود؛ اما در هیچ کشوری، زنان و مردان به آن سطح از خودشیفتگی و توهم پاکیزگی، نرسیده اند که گمان کنند بهشت تنها، زیر پای آنها، سبز شده و بقیه دنیا ناگزیرند جهت طی منازل و نیل به مقامات، رهروی راه ایشان باشند؛ حال آنکه از درون، حاضر به پرورش هر کرم متعفنی، می باشند. از طرفی، در هیچ نقطه ای از جهان، هیچ نیروی حافظ نظم و امنیتی صرفا، جهت تادیب بانوان به زعم خویش، بدپوشش، خود دست به ایجاد ناامنی برای این قشر آسیب پذیر، نزده و بدین شکل، بر مشکلات و مزاحمتهای ایشان، نمی افزاید؛ چرا که خود، بر مشکلاتی که بانوان در این حوزه، متحمل می شوند، واقف بوده و آنها هم، به اصطلاح، ' نمک روی زخم ' ایشان، نمی گردند. ( جهت توضیح بیشتر به مطلب « بانوان ایرانی! مراقب باشید! تندروهائی در لباس روشنفکری، در کمینند! »، مراجعه شود.)

اینکه چرا این گونه موارد مزاحمتها در کشورهای خارجی، توسط اشخاص ایرانی، برجسته می شوند شاید توجیهی باشد برای آزار و اذیتهای خود که آن را طبیعی جلوه دهند. به یاد ' دون پیرو کورسی '؛ کشیش دهکده ' سان ترنسو 'ی ایتالیا، افتادم که در اواخر سال 2012 میلادی و در پی اظهاراتش مبنی بر ایراد تقصیر بر بانوان و اینکه بدپوششی ایشان را مسبب جرائم مربوطه می دانست، در واکنش به اعتراضات بانوان و نهادهای حامی حقوق آنها، مجبور به استعفاء، گردید.

  • ۱۵ مهر ۹۶ ، ۲۱:۳۷
  • بنده خدا

پس از ماجرای جمعه دو هفته پیش و پس از خروج از متروی ' قلهک ' ( برای توضیح بیشتر، به مطلب « تاکید بیش از حد و غیرعادی بر رعایت قانون حجاب، با « معاونت در جرم علیه بانوان »، برابری می کند! » مراجعه شود. ) امروز عصر دومین باری بود که ماجرای خروج از مترو، درخواست شماره - این بار توسط یکی از کارمندان مترو - و فیلمبرداری توسط دو خانم معلوم الحال از من که یکی از آنها را مکررا، داخل مترو، دیده بودم و تعقیبم از دم مترو تا فروشگاه و دوباره به داخل مترو، تکرار شد؛ ولی این بار، محل وقوع ایستگاه متروی ' تئاتر شهر ' بود. قضیه چیست؟

  • ۱۴ مهر ۹۶ ، ۲۲:۴۸
  • بنده خدا

جانبداری بودار کارمند مترو از پسر هتاک

جمعه, ۱۴ مهر ۱۳۹۶، ۰۲:۴۴ ب.ظ

دیروز، حدود ساعت چهار و نیم عصر، ایستگاه متروی ' شادمان '، در مسیر بازگشت به خانه، بودم که پس از خروج از قطاری که به سمت ایستگاه ' ارم سبز '، در حرکت بود، جهت استراحت، مدت کوتاهی، روی یکی از صندلیهای گوشه سکو، نشستم. پس از کمی رفع خستگی ناشی از ایستادن طولانی مدت و شلوغی قطار، برخاسته و هنوز، سکو را ترک نکرده بودم که از دور، یکی از کارمندان متروئی را که در ماجرای مطلب ' آن گاه که استفاده از خودپرداز، خرید، گشت و گذار و صرف غذا توسط دختر تنها، ' پرسه زنی ' نامیده می شود! '، حضور داشت و پس از آن موضوع، اولین بار بود که او را می دیدم، مشاهده کردم که به من، خیره شده بود. با تلاش بسیار، نگاهم را به جائی دور، دوختم تا مانعی برای آلودگی نگاهش، ایجاد نموده و با فاصله، در حال عبور از مقابلش، بودم که ناگهان، صدای پسری را که از همان ابتداء، کنارش، ایستاده بود و این پا و آن پا و به من، نگاه می کرد شنیدم که در حالیکه رویش به سمتم، بود، با لحنی بی ادبانه، گفت: ' سگ. ' برگشته و با عصبانیت، گفتم: ' چه می گوئی؟ '. در حالیکه دستپاچه شده بود، به کارمند مترو که کنارش، ایستاده بود نگاهی حاکی از انتظار، انداخت و او هم - گوئی از قبل، هماهنگ کرده باشند - به طرفداری و در عوض پسر، جواب داد: ' با شما، نبود. با گوشیش، بود. ' حال آنکه گوشی پسر نه نزدیک گوشش، بود و نه هندزفری ای دیده می شد. گفتم: ' آره. داشتی با ارواح، صحبت می کردی. ' مجددا، کارمند مترو در جانبداری از پسر خلافکار که دیگر بیشتر به دوستی و همراهی آن دو با هم، شک کرده بودم، گفت: ' با گوشیش، بود. ' از آنجائی که دیگر، بحث کردن با اراذل و اوباش، برایم، قابل تحمل نبود، همانطور که پشت به آنها، در حال دور شدن، بودم، غرولندکنان، گفتم: ' آشغالها را راه می دهند داخل مترو. آن وقت، برای ما که سرمان به کار خودمان، است، جا نیست. '

از آنجا که ماجرا خیلی بودار بود، پس از بازگشت به خانه، مدت زیادی فکرم را به خود، مشغول کرد؛ طوری که پشیمان شدم از اینکه برای تحقیقات بیشتر، به پلیس 110، متوسل نشده بودم. به پلیس مترو که امیدی نیست. اگر هم، پسر هتاک دوست خلافکار کارمند مترو و عملش تبانی و نقشه از پیش، طراحی شده آنها بود، مطمئنا - به اعتراف شفاهی خود پلیس مترو - طرف آنها را که به من، نمی دهند.

گناه بدبینی من نسبت به آنها، مسلما، بر عهده من، نخواهد بود؛ چرا که سزای فاسق چیزی جز این، نیست.

  • ۱۴ مهر ۹۶ ، ۱۴:۴۴
  • بنده خدا