باغ عدن

پیام های کوتاه

۱۷ مطلب در مرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

تحریف کردن به معنای قلب کردن، تغییر دادن و حرف آوردن در چیزیست و تحریف می تواند زبانی باشد یا نوشتاری. بدین ترتیب، تفسیر اشتباه آیات کتب آسمانی یا بهره برداری نادرست از آنها، نیز، در قالب تحریف، به شمار آمده و تحقق آن نیازی به دست بردن فیزیکی در آیات، نخواهد داشت. اگر در ' قرآن کریم ' اشاره به مورد تحریف قرار گرفتن کتب آسمانی پیشین، می شود، نه از آن جهت بوده که همه آنها را منسوخ و هر گونه مراجعه به آن را حرام اعلام نماید؛ چرا که شاهد حضور همین دست مکالمات میان پیامبران قبل از اسلام و مردم نیز، بوده ایم؛ آن جا که ' عیسی (ع) ' می فرماید: ' گمان نبرید آمده ام تا ' تورات ' ' موسی (ع) ' و نوشته های دیگر پیامبران را منسوخ کنم؛ بلکه آمده ام تا آنها را تکمیل نموده و به انجام برسانم. ' ( ' انجیل متی ' - باب 5 - آیه 17 ) خداوند در ' قرآن کریم '، کتب قبل از اسلام را تصدیق نموده و صرفا در برخی موارد، توضیحاتی بر آن، افزوده که گر چه از لحاظ ظاهری، با جسم کتب پیشین، در تضاد بوده؛ لیکن با روح آنها، همسو و در یک راستا، می باشد.

در زمان ظهور ' حضرت عیسی (ع) '، امر ازدواج میان مردم، با استناد به کتاب ' موسی (ع) ' - همچون خوی رایج مردمان عصر امروز ایران - به بازیچه ای، مبدل گشته بود و آنها به خیال صورت پذیرفتن ازدواج، به راحتی، به بستن پیمان زناشوئی با آلودگان و زناکاران - که بر اساس آیه 3 سوره ' نور '، مومنان از آن، نهی و این کار بر آنان، حرام گشته و در ' انجیل ' و کتب پیش از آن نیز، مردم از آن و از همنشینی با فاسدان، منع شده بودند - می پرداختند. به علاوه، همچون ایرانیان مسلمان فعلی، بنا بر دلائلی که با نگاهی عمیق، می توان رد پای هوای نفس را در آن، مشاهده نمود، پیمان خدا را زیر پا نهاده و به امر مقدس دیگر ازدواج، همت می گماردند. بدین ترتیب بود که خداوند ایشان را تحریم و مسئله ' ازدواج و طلاق ' را مردود اعلام نمود تا عبرتی باشد برای آنهائی که اجازه خداوند را به سخره گرفته و از آن، ملعبه ساخته بودند. در نتیجه، در ادیان پیش از اسلام - چه یهودیت و چه مسیحیت - خود ازدواج فی نفسه، گناه نبوده؛ بلکه صرفا در دین یهود، خداوند تعالی شرایطی بر آن، مقرر داشته که به دلیل نادیده گرفتن آن توسط مردم، در زمان ظهور ' عیسی (ع) '، مورد تحریم الهی، قرار گرفت و بعدها نیز، در عصر ظهور اسلام، به شرط رعایت حد و حدود آن، مجددا آزاد گشت.

همچنانکه کتاب مقدس ' انجیل متی ' باب 19، آیات 3 تا 12 می فرماید: ' آن گاه، بعضی از فریسیان، پیش آمدند تا با بحث و گفتگو، او را غافلگیر کنند. پس، به ' عیسی (ع) '، گفتند: ' آیا شما اجازه می دهید مرد زن خود را طلاق دهد؟ ' ' عیسی (ع) ' جواب داد: ' مگر شما کتاب آسمانی را نمی خوانید؟ در کتاب آسمانی، نوشته شده که در آغاز خلقت، پروردگار مرد و زن را آفرید و دستور داد مرد از پدر و مادر خود، جدا شده و برای همیشه، به زن خود، پیوسته و با او، یکی شود؛ به نحوی که دیگر، آن دو دو تن نبوده؛ بلکه یک تن هستند. هیچ انسانی حق ندارد آن دو را که خدا به هم، پیوسته است، جدا کند. ' پرسیدند: ' اگر چنین است، چرا ' موسی (ع) '، فرموده که مرد می تواند زنش را طلاق دهد و کافیست طلاقنامه ای نوشته و به دست زنش، داده و از او، جدا شود؟ ' ' عیسی (ع) ' جواب داد: ' 'موسی (ع) ' چنین گفت؛ زیرا می دانست شما چقدر سنگدل و بی رحم هستید؛ اما این خواست خداوند در آغاز خلقت، نبوده است و من به شما، می گویم هر کس زن خود را به هر علتی، غیر از علت زناء، طلاق دهد و با زن دیگری، ازدواج کند زناکار محسوب می شود. ' شاگردان ' عیسی (ع) ' به او، گفتند: ' با این حساب، ازدواج نکردن بهتر است. ' ' عیسی (ع) ' فرمود: ' هر انسانی نمی تواند از ازدواج، بپرهیزد؛ بلکه فقط کسانی می توانند مجرد بمانند که از خداوند، فیض خاصی یافته باشند. بعضی به علت نقص مادرزادی، قادر به ازدواج نیستند. بعضی را نیز، مردم ناقص کرده و نمی توانند ازدواج کنند و بعضی نیز، به خاطر خدمت خدا، ازدواج نمی کنند. هر که قدرت اجراء این اصل ازدواج را دارد بگذارید آن را بپذیرد. '

اکنون که حرمت ازدواج و طلاق برای مسلمانان، برداشته شده، از این بابت نبوده که مجوزی باشد جهت تداوم بخشیدن به کفران نعمت الهی و اقدام به ازدواج و طلاق بدون شرط گذشته؛ بلکه نعمتیست از جانب پروردگار که شاید این بار، قدردانش بوده و با وجود وضع اسفبار خانوادگی خود، انگشت اتهام خویش را مدام، به سمت ناهنجاریهای خانوادگی در غرب، نشانه نرفته و به تجویز نسخه، برای غیر، نپردازند؛ حال آنکه خویش نیازمندتر می نمایند.

در چنین شرایطی که حرمت شرایط ازدواج توسط هیچ یک از ایرانیان مسلمان، رعایت نشده و هنوز، به چشم بازیچه به آن، می نگرند و با دچار بودن به فسادهای ریز و درشتی که در ردیف گناه کبیره ' زناء '، قرار می گیرند - من جمله چشم چرانی، ازدواجهای موقت، روابط خارج از ازدواج، شرابخواری، مزاحمت برای نوامیس و ... - چه چاره ای باقیست برای دختران پاک ایرانی ای که جهت دور نگاه داشتن وجود خود از گناه کبیره ' زناء حاصل از ازدواج با زناکار ' (طبق آیه شریفه 3 سوره ' نور ' )، شیوه راهبگی در پیش گیرند؟

  • ۱۷ مرداد ۹۶ ، ۲۳:۳۰
  • بنده خدا

پلیس مهربان مترو و ظرفیت ایجاد 5000000 شغل جدید

پنجشنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۶، ۰۸:۰۴ ق.ظ

حضور دستفروشان متروی تهران به معضل بزرگی برای مسافران - به ویژه مسافران هر روزه آن - مبدل گشته؛ بخصوص آنکه علاوه بر محدود کردن فضای داخل واگنها و نیز، اشغال صندلیهای مخصوص مسافران - که علیرغم وجود فضا، به تعداد محدودی داخل ایستگاهها، قرار داده شده اند، به مشاجره با مسافران و ایجاد مزاحمتهای گاه و بی گاه برای آنها نیز، مبادرت می ورزند. منشاء تمامی این نزاعها، علاوه بر ایجاد صداهای گوشخراش و فشار وارد آوردن بر پیکر خسته و رنجور مسافران، چیزی نیست به جز، بی توجهی به حقوق آنها، از طریق نقض حریم خصوصی ایشان و اجازه اظهار نظر بی پرده و آشکار راجع به شکل ظاهریشان - با حالتی صمیمانه و ژستی نظریه پردازانه - یا دست انداختن و به تمسخر گرفتنشان، جهت تخلیه روانی ناشی از فشار کار و زندگی.

اینجانب که به عنوان مسافر دائمی این ' شهر بی آفتاب '، تا دیروز، با پرسشهای مکرر دستفروشان که: ' دستفروش هستی؟ کارتخوان داری؟ و ... '، از جانب تنی چند از این دست کارمندان شریف و محترم مترو - که همواره، مترو همچون فرزندی نامشروع، منکر ارتباط نسبی خود با ایشان، می گردد - مورد تمسخر و دست انداختن، قرار می گرفتم، امروز، متوجه آغاز فاز جدیدی از ' بازی برای سرگرمی 'هایشان، شدم. روی صندلی سکو، نشسته بودم که صدای خانم دستفروشی که چند صندلی آن طرفتر، به همراه همکار خانمش، نشسته بود به گوشم، رسید که با صدائی بلند - به نحوی که برای من، قابل شنیدن باشد - گفت: ' نه بابا! فروشنده نیست. این دختر همیشه، به همین شکل، لباس می پوشد؛ شال سفید و مانتوی جلوباز. ما فروشنده ها چه؟ همیشه مشکی، موقر، خانم. همیشه هم، چتر همراهش، است. ' این کار همیشگیشان است. کافیست دختری تنها در نظرشان، زیبا و کمی متمایز جلوه نماید. آن گاه، بدون رعایت آداب و قانون، دهان باز می کنند به انتقادهای تند علیه شکار جدید - شاهد این رفتارشان با موارد متعددی؛ من جمله دختری به زیبائی دختر شاه پریان، خانمی که استاد دانشگاه بود و ... بوده ام. به گمانشان، نظر شخص شخیصشان بسیار ارزشمند و مورد توجه، است.

من که دیگر، خونم به جوش آمده و ایستگاه مورد نظر نیز، فاقد پلیس بود به ایستگاه دیگری، مراجعه و ترسان و لرزان به سمت دفتر پلیس، حرکت کردم. همانطور که گوشه ای ایستاده و برای داخل شدن، این پا و آن پا می کردم، متوجه شدم پسری دستفروش به دفتر پلیس مربوطه، وارد و با لحنی صمیمی و آشنا، کلید سرویس بهداشتی کناری و همواره، بسته بر روی مسافران را از افسر، دریافت نموده و وارد شد. همچنان، جهت داخل شدن، مردد بودم که بار دیگر، پسری دستفروش و همسن و سال پسر قبلی آمد و به همان شیوه، کلید را تحویل گرفته و وارد شد. من که از مهربانی پلیس مترو، به وجد آمده و به نتایجی نیز، دست یافته بودم، از عمل شریرانه ای که در سر داشتم منصرف و با قلبی نادم و پشیمان، مسیر رفته را بازگشتم. به واقع، امکان ایجاد 5000000 شغل شریف برای نامزد انتخاباتی، دور از اختیار و واقعیت، نبوده است.

  • ۱۲ مرداد ۹۶ ، ۰۸:۰۴
  • بنده خدا

سالهاست از ناحیه ایران زمین، صداهائی به گوش، می رسد که: ' ای جهانیان! زنان را تا حد کالائی جنسی که جهت انتفاع جنسی یا در راستای فروش محصولات و خدمات، از آنها، بهره برداری ناسالم می شود تنزل ندهید؛ حال آنکه در اسلام، مقام زن والاست و پیوستن شما به جمع شایسته ما، موجبات بلند مرتبگی و احیاء مقام بر باد رفته تان خواهد بود. '؛ اما آن چه که در جمع حقیقی و ملموس ایشان، مشهود است نقطه مقابل این سخن پردازیها و دانه پاشیدنهاست.

این جا زنان به تنهایی، جایگاه و احترامی ندارند. تنها، زمانی مورد احترام، قرار می گیرند که در مشایعت مردان، به سر برده و تفاوتی هم، ندارد مرد مورد نظر معتاد، ولگرد، بی دین، بی فرهنگ، زناکار و ... باشد یا شخصی متضاد این صفات. این جا صرفا مرد بودن ملاک کسب عزت بوده و زن همراه ایشان نیز، به تبع حضور عزتمند این مردان؛ آن هم، به سبب ترسی که از حس غیرتمندیشان، احساس می شود، مورد احترام قرار می گیرند؛ در غیر این صورت، کالاهای جنسی ای محسوب می گردند که بی مالک رها گشته و در نتیجه، این همگان هستند که صاحبانشانند.

اینجانب اکثرا بر طبق آموزه های پروردگار که به اشکالی مختلف بر مردان و زنان برگزیده عالم، وحی و القاء نموده است - من جمله ' بودا ' - همچون کرگدن، به تنهائی سفر کردن را به مشایعت با جمعیت هوسباز، همنوع آزار، حیوان آزار، غیبت کننده، تهمت زننده و ...، ترجیح می دهم. در همین رفت و آمدهایم در اجتماع مذکور، بوده که به این حقیقت تلخ، نائل گشته ام که زن - هر چند پاکدامن و پرهیزگار - همواره محکوم به قرار گرفتن در معرض انواع سوءظنهاست. این جاست که فاصله حرف تا عمل، نمود می یابد. جامعه ای که زن به واسطه اسلامی بودن، از مقام و جایگاهی والا، برخوردار است، جامعه ای که قرار است با ظهور منتظر آخرالزمان، زنان بتوانند بدون مزاحمت و تعرض غیر، به مسافرتهائی طولانی بپردازند و ... کجاست؟

به سبب عمومیتر بودن مترو و احتمال کمتر دچار شدن به انواع بزههای مرسوم در جوامع فاسد؛ از جمله آدم ربائی، تجاوز به عنف و ...، این وسیله - علیرغم کاستیهای رفاهی بسیار - بخش اعظمی از وسائل عبور و مرور مرا شامل می شود؛ اما چه بسا همین مکان منشاء ناامنیهای فراوان؛ آن هم، از ناحیه کارمندان - به زعم دولت - متعهدش، شود و دلیلی نیز، نمی توان برای آن، متصور شد؛ به جز تنها بودن بانوی مسافر. از فیلمبرداری از وی، گرفته تا پخش آن و ایجاد شایعه مبنی بر دستفروش بودن فرد، توصیه به ماموران مترو به برخورد و ایجاد مزاحمت برای وی و نیز، توصیه به سایر دستفروشان محترم آن، به متلک پرانی و پرسش مکرر که: ' آیا دستفروش هستی؟ ' و در انتهاء و مهمتر از همه، پیج مکرر پلیس مترو و دادن گزارشهای کذب در رابطه با مشکوک بودن وی، بردنش به دفتر پلیس و بازرسی مکرر محتویات کیف او و توهینها و افتراءهای پی در پی ایشان، همه و همه از مصادیق جرائم کیفری بوده که مطمئنا طبق قانون، قابلیت تعقیب قانونی را داراست؛ اما با مورد پرسش قرار دادن پلیس که: ' منشاء این گزارشات مداوم کذب کیست که بتوان وی را مورد پیگرد قانونی، قرار داد، جواب چیزی نیست جز: ' گزارشات مردمی. ' - حال آنکه صدای پیج ' پلیس مترو ' لحظاتی پیش، توسط اتاق کنترل ایستگاه، به گوشم، رسیده و متوجه آمدن چند پلیس زن - متعاقب آن - شده بودم.

با مراجعه و بررسیهای رویدادهای سال گذشته، به این نتیجه، رسیدم که همه این مزاحمتها، دست انداختنها و قهقهه آشکار زدنها از زمانی شروع شد که جهت حل مشکل زمینی که در نبود ما، توسط یکی از نهادهای دولتی و با همدستی ساکنان محل، تصرف شده و زمان بسیاریست که جهت منصرف ساختنم از پیگیری، مورد تهدید جانی، قرار می گیرم، مشغول تماس با ادارات، اشخاص و نهادهای مختلف، بودم و کارمندان مستقر در محل نیز، با گوشهائی تیز، مشغول استراق سمع به زعم خویش، قانونیشان بودند.

حال چه رابطه ای میان مشکل زمین یک دختر و علاقه شدید کارمندان محل به وارسی اوراق هویتی و به دست آوردن اطلاعات شخصی ایشان - به بهانه ها و تهمتهای واهیست - با شما، وقتی یکی از همین اشخاص متعهد و مسئول، رو به دیگری، می گوید: ' دختر بی صاحب است. ' و دیگری ادامه می دهد: ' صاحبش تو هستی. '

  • ۱۰ مرداد ۹۶ ، ۰۹:۳۸
  • بنده خدا

به گفته ' احمد طیب ' شیخ الازهر مصر، ' اگر تمامی ارکان ازدواج موجود باشد، عقد نکاح صحیح است و اگر یکی از شروط آن فراهم نباشد، آن ازدواج صحیح نیست. به اجماع فقهای مسلمان، ارکان ازدواج از قرار ذیل، می باشند: اذن ولی دختر، حضور دو شاهد عادل و خواندن صیغه عقد نکاح که نشان از تراضی طرفین، بوده و مطابق نظر علمای اهل سنت، شرط در صیغه عقد، آن است که دائمی باشد. پس، اگر شرط مدت معینی برای ازدواج، شود، این عقد از اساس، باطل است. اگر می‌خواهید مذهب خود را توجیه کنید، از ' قرآن '، هزینه نکنید؛ زیرا در ' قرآن '، یک کلمه مبنی بر حلال بودن عقد موقت، وجود ندارد. بنابراین، عقد موقت در نزد اهل سنت، باطل است. '

ایشان با استناد به سخن ' شیخ شلتوت '، تاکید کردند: ' فلسفه ازدواج رحمت، مودت و آرامش است؛ اما در عقد موقت، هیچ یک از این سه مورد، وجود ندارد و به همین خاطر، است که ' شیخ شلتوت ' پیرامون عقد موقت، گفته: ' شریعتی که به زن، اجازه می‌دهد در سال، با یازده مرد، همبستر شده و به مرد، اجازه می‌دهد هر روز، از یک زن، کام بگیرد قطعا شریعت اسلام و شریعت عفاف و حیاء نیست. در عقد موقت، ارث و طلاق معنا ندارد و این عمل صرفا یک دیدار برای تامین شهوت، است. کدام زن آزادی این خفت را تحمل می کند؟ آیا این عمل به معنای تن فروشی برای به دست آوردن مال، نیست؟ چه فرقی میان ازدواج موقت و تن فروشیست؟ '

در ادامه، با تایید سخنان ایشان، باید اضافه کرد فلسفه ازدواج چیزی متفاوت با فلسفه بستن پیمان زناشوئیست. هدف از ازدواج - همان گونه که در بالا، بدان اشاره شد - رحمت، مودت و آرامش بوده تا انسانها - چه زن و چه مرد - با انجام آن، به رفع حس تنهائی و غربت و افزایش قدرت جهت بقاء، دست یابند؛ اما فلسفه بستن پیمان پیش از ایجاد هر گونه رابطه زناشوئی، آنست که انسانها - بر خلاف حیوانات، که هر لحظه، مطابق با میل و خواسته خود، به جایگزین کردن جفت خود، می پردازند - صرفا زمانی مجاز به برقراری رابطه فوق، خواهند بود که بر اساس فرموده های خداوند در ' قرآن کریم ' و  ' انجیل ' که در مطلب ' ازدواجهای معادل زناء '، بدانها اشاره گردیده است، قادر بوده تا پایان عمر، بدان متعهد و پایبند مانده و علتی غیر از زناء، جداکننده آن دو از یکدیگر، نباشد. صیغه موقت از آنجا که در تضاد با فلسفه بستن پیمان زناشوئی، است، حرام بوده؛ چرا که پروردگار پیش شرط لازم را برای ازدواج، تعهد به بودن مستمر با هم، قرار داده است. در غیر این صورت، اگر مرد و زنی مایلند در این مورد، همچون جانوران دیگر، آزادانه عمل نموده و جهت رفع انواع نیازهای جنسی، مادی، عاطفی و ... خود، هر لحظه را با فرد جدیدی با خصوصیات ظاهری جدیدتر و متنوعتر و با دارا بودن مال و مکنت بیشتر، بگذرانند، بهتر است به جای ساختن اسامی مقدسی چون ' صیغه موقت ' به جای ' زناء ' و ' کارمزد ' یا ' اسکونت ' در عوض ' رباء '، به اعمال هوس آلود خویش، بپردازند؛ چرا که ساختن اسامی زیبا برای افعال خبیثه و زینت دادن آنها بدین شکل، در روح آن اعمال، تغییری حاصل نخواهد کرد.

  • ۰۶ مرداد ۹۶ ، ۰۵:۲۸
  • بنده خدا

وقتی هر بشر طماعی که در دل، سودای سلطه و قدرت می پروراند، با این وعده پروردگار که اعطای حکومت بر جهانیان را به مومنان، تضمین کرده آشنا گردد، مسلما تمایل خواهد داشت به هر طریقی که شده با هر ضربه ای که به میخ ' گناه و هوسرانی '، می زند ضربه ای نیز، حواله نعل ' ایمان و پرهیزگاری ' نماید. شاید به همین دلیل باشد که مردان فاسد ایرانی مزین به انواع فسادهای ریز و درشت، پناه بردن به نگاه داشتن محاسن و اختیار همسری آراسته به نماد پاکی و عفت زنان - سوای آنکه دورکننده چشم بد از ناموسشان، است - از واجبات دینیشان، به شمار می آید. بدین ترتیب، می توانند ادعا کنند با ایمانی فراتر از مردمان سایر کشورها، در حکومت بر غیر، شایسته ترند.

  • ۰۵ مرداد ۹۶ ، ۰۸:۲۹
  • بنده خدا