باغ عدن

پیام های کوتاه

دیروز، از طریق ایستگاه ' توحید '، وارد سیستم حمل ونقل عمومی ویران و پر از اغتشاش مترو، شدم. به خاطر دارم که یک سال گذشته، دو خارجی که با هم، در حال خروج از ایستگاه ' امام خمینی (ره) '، بودند، درباره اوضاع مترو، در حال گفتگو با یکدیگر، بودند که یکی به دیگری، می گفت: ' وای! این چه وضعیست؟ دقیقا، مثل یک چاله می ماند. ' که مورد تایید همراهش، قرار گرفت. از آنجائی که در حال حرکت و جهت حرکتمان نیز، درست بر خلاف یکدیگر، بود، شنیدن از این قسمت به بعد مکالمه شان، برایم، مقدور نبود. علاوه بر شکل نافرم، راهروهای طویل و عمق فراوان مترو، تبدیل اکثر قسمتهای آن به فروشگاه - آن هم، فروشگاههائی که مولد انواع بوهای نامطبوع ترشیجات و ... است - و طرح ساماندهی شهرداری به دستفروشان مترو که زمانی، رها بوده و به قول مسافران، در حال انجام بازی ' دزد و پلیس '، بوده اند و اکنون با ثبت نام و به قول ایشان، ' ساماندهی ' آنها، جزء کارمندان نیمه محترم مترو، درآمده اند و همچنین، به استخدام درآوردن برخی از کارمندان که خود را به اشتباه، مامور تجسس در زندگی خصوصی اشخاص و تعقیب آنها تا دم در منزل ایشان، دانسته یا جهت خالی نماندن عریضه، به تمسخر و دست انداختن مسافران یا عرض ارادت و اظهار دوستی اجباری با جنس مونث، می پردازند، چهره ای ناشایست و بی نظم به آن، داده؛ گوئی جائی خارج از شهر و دارای قوانین و ضوابطی جداگانه است که انواع کارهائی که در خارج از آن، جرم محسوب شده و با تماس با پلیس 110، قابل پیگیریست توسط پلیس مترو، به هیچ انگاشته می شوند.

از آنجائی که وسواس شدیدی در کنترل دهان و روابطم، داشته و به شدت، از ایجاد ارتباط با اشخاص آلوده، پرهیز می کنم، روز گذشته نیز، هنگام ورود به مترو، از خدا، می خواستم از آن دست، مزاحمتهای همیشگی ای که سیستم مترو و کارکنان رسمی و غیررسمیش بر سر من و ما، می آورند، خبری نباشد. کمی آن طرفتر از ایستگاه متروی ' توحید '،  اغذیه فروشی ای قرار دارد که اکثرا، جهت صرف پیتزا و گاها، ساندویچ، به آن جا، مراجعه می کنم؛ چرا که علاوه بر داشتن فضائی نسبتا بزرگتر در مقایسه با برخی اغذیه فروشیها، قیمتهائی مناسب و حریم خصوصی بیشتری دارد. بر خلاف همیشه که به محض ورود به مترو، با شکلک درآوردن و پچ پچ کارمندان گیت و اتاق کنترل، مواجه می شدم، این بار، خبری از آن بی احترامیها و دست انداختنها، نبود. خدا را بابت رفع حداقلی آن، شکر گزارده و به سمت سکوی ' ارم سبز ' ایستگاه، حرکت کردم. دوباره، همان دستفروشها و نگاهها و درگوشیهای معنادار. با لحنی گله آمیز و صدائی که شنیده شود، گفتم: ' خرابکارند که این قدر، سر به سر مردم، گذاشته و شر به راه می اندازند دیگر. ' کمی، خود را جمع کرده و دیگر، چیزی نگفتند و با ورود قطار به ایستگاه، سوار شدند.

پس از خوردن کمی کیک و شربت، من نیز، سوار شدم؛ اما بر خلاف همیشه که ایستگاه ' شادمان ' خط عوض کرده و وارد خط 2، می شدم، به دلیل مزاحمتهای کارمندان ایستگاه مذکور که چند روز گذشته، به اوج خود، رسیده بود، مجبور شدم تا ' ارم سبز '، پیش رفته و از آن جا، خود را به ایستگاه ' صادقیه ' - خط 2 -، برسانم. این هم، از نعمت امنیت ایران اسلامی عزیز که ' دختر تنها ' برای رسیدن به مقصد، مجبور خواهد بود زحمت دور شمسی و قمری زدن را بر خود، هموار ساخته و سرانجام نیز، این خود او خواهد بود که در عوض مزاحمان مترو، باید جوابگوی این دور شمسی و قمری زدن باشد و نه مزاحمان؛ چرا که از نظر پلیس مترو، کارمندان آن از هر گونه پیگرد قانونی ای، مصونند.

نزدیک سکوی ' صادقیه ' ایستگاه مذکور که رسیدم، جهت اخذ موجودی و حساب و کتابهای لازم، به سمت خودپرداز، رفتم. مردی که لباسی مشکی بر تن داشت پس از پائین رفتن از پله ها، مجددا به سمت بالا، برگشت و شروع به چرخیدن در اطراف من و ایجاد مزاحمت، نمود: ' شماره بدهم؟ چترت را بزن کنار که بتوانم ببینمت دیگر. شماره بدهم؟ یک کلمه بگو که ' آره ' یا ' نه '. چقدر بداخلاقی! '. بعد، به چپ و راست شدن و نشستن و برخاستن را آغاز کرد تا از پس چتر، نگاهی به صورتم، بیندازد. خیلی دوست داشتم به دفتر پلیس، مراجعه و از هویت شخص مزاحم و سوءنیتش در آزارها و اذیتهایش، سر دربیاورم؛ اما با به خاطر آوردن پیشینه شکایتم به پلیس مترو و جانبداریشان از افراد متخلف، از این کار، پشیمان شدم. به یاد حرف بانوئی مسن و با حجاب برتر، افتادم که در پی مزاحمتی که برایش، ایجاد شده و پلیس نیز، بی تفاوت ایستاده و در نهایت شکایت وی، او را از خود، رانده بود، با لحنی اعتراض آلود و خشمگین، می گفت: ' این جا لاشخورخانه باز کرده اید؟ '. حقیقتا هم، لاشخورخانه ای بیش نبوده و نیست. ( به مطلب ' این زن که بدحجاب نبود! '، مراجعه شود. ) موجودی گرفتم و پس از محاسبات لازم، به سمت صندلیهای سکو رفته و منتظر قطار شدم.

به واقع، چه کسی پاسخگوی مزاحمتهائی خواهد بود که از جانب دستفروشان مترو و بعضا، کارمندان ناشایستش، به مسافرانی که استفاده امن و آسوده از سیستمهای حمل و نقل، حق مسلمشان است خواهد بود؟

از گفته های پلیس زنی که چندین بار و طی گزارشات مکرر کارمندان مترو، مرا مورد بازرسی قرار داده بود و شرح حال بازرسی آخر نیز، در مطلب ' وقتی مصلحت ایجاب می کند دختر تنها از یک حق مسلم اجتماعی، محروم شود! '، به حضور عالی، رسید، یکی از غرفه داران ایستگاه متروی ' امام خمینی (ره) ' به پلیس مترو گزارش داده بود که: ' این دختر مدام، داخل غرفه ها، سرک می کشد و ما ناراضی هستیم. ' که من در جواب، گقته بودم: ' مگر آنها را برای فروش، نگذاشته اند؟ ' و از قرار معلوم، برخی از غرفه داران، همان دستفروشهائی هستند که متناوبا، پس از جمع آوری غرفه، مجددا به فروش اجناس خود، در داخل واگنها، می پردازند و توضیح مزاحمتها، آزار و اذیتها و شایعه سازیهایشان علیه من و سایر مسافران، در مطالب ' پلیس مهربان مترو و ظرفیت ایجاد 5000 شغل جدید '، ' وقتی زن متاهل ملک خصوصی و دختر تنها و دارائیهایش جزء انفال، رده بندی می شود! '، ' ببینم ستوان! ون گشت بالاست؟ ' و ' باید به ' پاپ '، پناه برد؟ '، آورده شد. البته ناگفته نماند یکی از دستفروشها، از آشنایان اینجانب می باشد که رابطه خوبی با هم، نداشته و نداریم و احساس می کنم یک سر منشاء این شایعه پراکنیها به این دست از آشنایان بدخواه، باز می گردد.

این دست از مزاحمتهای گاه و بی گاه صرفا، مختص من نبوده و دامنگیر بسیاری از دیگر مسافران محترم مترو نیز گشته و خواهد گشت که به دلیل امکان اختلال در امنیت جامعه و جهت پیشگیری از وقوع انواع جرائم و آسیبها، برخورد با این پدیده و نیز، مراقبت بیشتر در آزمودن صلاحیت کارمندان حین استخدام، لزوم فوق العاده ای دارد. با این حال و علیرغم شکایات مکرر مسافران به پلیس مترو و بازرسی مترو، روز به روز، شاهد افزایش ساماندهی و قانونی کردن این دست اعمال جرم انگیز توسط قوانینی نانوشته و مصوب شخص کارمندان این مکان عمومی، هستیم.

  • ۹۶/۰۶/۰۳
  • بنده خدا
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.